عذرا ؛دختر جوان و غریبه ای به امامزاده ای پناه می برد اما با سید؛ خادم جوان امامزاده روبرو می شود . سید ابتدا قصد ندارد در را به رویش باز کند اما بالاخره اجازه ورود می دهد . دختر که از سرما می لرزد داخل اتاق سید میشود . اما با شرایطی که حاصل شده و با صدای کوبیده شدن مجدد در امامزاده ناچار به پنهان کردن عذرا ( دختر جوان ) می شود و ...