در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:10:28
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
Jamal Kamali (jimmy.k.p)
درباره نمایش باکارا i
مجددا اثری زیبا و بی نقص از علی اصغری. با اجراهای درست و خیره کننده. خسته نباشید به تمام گروه. عالی بود
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همایون ادیب قربانی شرایطی است که هیچ نقشی در وقوع آن‌ها نداشته است. پیوند مخفیانه‌ی مادر با اردشیر، مرگ مادر و فقدان همیشگی حضور او، همایون را ... دیدن ادامه ›› به تنهایی عمیقی سوق داده‌اند که حتی در چهل‌سالگی نیز رهایش نمی‌کنند. در تمام این سال‌ها ذهن و روان او تاب مواجهه با حقیقت را نداشته و آن‌قدر در واگویه‌های درونی‌اش غرق شده که سرانجام تصمیم به خودکشی در خانه‌ی متروکه‌ی پدری می‌گیرد. حتی در این لحظه نیز از هجوم بی‌امان افکار و کابوس‌هایش رها نمی‌شود!

در چنین وضعیتی که رنجی بیرون از اختیار بر زندگی او سایه انداخته، همایون تا چه اندازه مسئول اعمال و گناهان خویش است؟ او تا کجا شایسته تحمل رنجی است که خود انتخاب نکرده؟ این پرسشی است که پس از تماشای شاخ بی‌سر با بازی‌های درخشان فرزین محدث، مهشید خدادی، علیرضا حق‌پرست و مهدی یگانه ذهنم را به خود مشغول کرده است.

نمایش در یکی از تأثیرگذارترین لحظاتش، همایون را در رؤیایی شاعرانه روبه‌روی مادر قرار می‌دهد؛ صحنه‌ای همراه با موسیقی که به‌خوبی بار عاطفی فقدان را منتقل می‌کند. این لحظه برای من رنگی کاملاً شخصی داشت. همایون از همان دوران کودکی مادرش را از دست داده است، درست مثل مادرم! و همین شباهت باعث شد نمایش، برای من، از مرز روایت عبور کند و به تجربه‌ی زیسته‌ی مادرم گره بخورد. این صحنه مرا به تاریک‌خانه‌ی خلوت مادرم و واگویه‌ها با مادرش پرتاب کرد؛ حالا بهتر می‌توانم درک کنم او در همه این سال‌ها چگونه با مادرش زمزمه کرده و با او گریسته است.

خلق چنین لحظه‌ی حساسی بدون اغراق، حاصل کار دقیق محمود خسروپرست و محمد برهمنی است؛ صحنه‌ای که نه‌تنها به شخصیت همایون عمق می‌بخشد، بلکه یکی از ماندگارترین لحظات احساسی نمایش را رقم می‌زند.
لطفا گزینه افشا رو بزنید
در مورد مادرتون هم ،روح اشون شاد🥲🌹
۵ دقیقه پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی زیبا با بازی خیلی خوب با نورپردازی و جلوه های ویژه خیلی خوب تو یه سالن خیلی خوب با داستان خیلی خوب
تو نظر من شاید برای بهتر کردنش بشه اجرای بازیگرای خانم رو طولانی تر کرد تا اون دو گانگیه بیشتر به نظر بیاد.
شاید هم اگه یه بازیگر اضافه میشد که دو گانگی پدر و مادر بیشتر به چشم میومد.
به نظرم زمان خروج از ابهام تماشاگر زمان خوبی بود.
مرسی از همه حال دادید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام برای دوشنبه 1 دی ماه یک عدد بلیت برای صندلی 716 ردیف اخر دارم و متاسفانه نمیرسم برم
کسی خواست با این شماره تماس بگیره🙏🏻
09010917375
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آسیه سلیمی (u.aukvba)
درباره نمایش عچق i
به توصیه استاد نمایشنامه نویسی به دیدن این کار رفتم و از آن رضایت دارم. اجرایی قابل قبول که بازی بازیگران آن بسیار قابل باور و جذاب است و در کارگردانی هم صحنه های خوبی شکل گرفته است. نمایشنامه در فضایی بین شوخی و جدی نگاه متفاوتی به رابطه آدم ها دارد. آرزو و خیال آدم ها یبکاره در واقعیت و به سرعت شکل می گیرد. نمایشنامه ساده و روان و بازی های حرفه ای و کارگردانی مناسب ویژگی این کار است که لحظات مفرحی را برای تماشاگر می سازد.
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرا بی‌نظیر بود، برایِ تک‌تکِ شما آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم روزی برسه که نه به واسطه‌ی اسمِ نمایش، بلکه اسمِ خودتون، توی رشته‌های مختلف بدرخشید✨🤍
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
hooman saffar (hooman1351)
درباره نمایش باکارا i
بسیار لذت بردم از اجرای بی نظیر هر دو خواننده بسیار ژوست و دقیق. سایر بازیگران هم عالی .اینکه سرنوشت امثال ممل آمریکایی و حسن پپه و غیره چی شد بعد انقلاب یه داستان جالبی بود . همگی خسته نباشید
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از تماشای نمایش و کار این گروه جوان و خلاق لذت بردم و امیدوارم در همه عرصه های زندگی هنری خود موفق و پیروز باشید
پاشا ابراهیمی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید میگم به عوامل شاخ بی سر .. فرزین محدث و مهشید عزیز اجراتون عالی بود.. طراحی صحنه رو دوست داشتم .. بوی عطرگل مریم که تو فضا پیچید .. بارونی که شروع به باریدن کرد.. نقاشی های پریسای عزیز که بیرون از سالن بود .. همه و همه دوست داشتنی بودن ... ممنون بابت این اجرا ❤️
ogimont این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با احترام.
نمایش ضعیفی بود. چه از نظر خنده گرفتن چه خود متن نمایشنامه.
محمد فروزنده و ترانه رضایی این را خواندند
بسیار بسیار آدم بی‌منطق و کوته نظری هستید شاید هم از سر کین چنین برخورد کردید
۱۶ دقیقه پیش
سلام و احترام
ممنونم از بازخورد صادقانه‌تون؛ نقد شما برای من ارزشمنده.
سپاس از وقتی که گذاشتید.🙏🏽
۱۵ دقیقه پیش
غزل افشاری
بسیار بسیار آدم بی‌منطق و کوته نظری هستید شاید هم از سر کین چنین برخورد کردید
پاسخ انتقاد نباید توهین باشه. اگر می تونستید بهتر بود با نظرات مستدل نقد ایشون رو نقد کنید.
۳ دقیقه پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجره تیوال (window)
درباره نمایش بودِگی i
نمایش «بودگی» به نویسندگی محمد مصطفی محمودی و کارگردانی بهار علیزاده در سالن آنتیگونه تماشاخانه طهران روی صحنه است. این اثر که با الهام از سبک کابوکی ژاپنی طراحی شده، به دراماتورژی پارمیدا معراجی و با تکیه بر فرم و حرکت اجرا می‌شود. در این نمایش عناصری نظیر طراحی نور و اکسسوار نقش کلیدی در پیش‌برد روایت بصری داستان ایفا می‌کنند.

عکاس تیوال: سپیده ساداتی
محمد فروزنده این را خواند
محمد عسگری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تبریک میگم واقعا محشر بود! دست مریزاد به خانم نیک اندیش
ogimont این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازیها عالی و هماهنگ. خسته نباشید.
ogimont این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش جالبی بود پسر 5 ساله من رو میخندوند صدای عروسک ها و عروسک گردانی عالی بود داستان جذاب و پرمحتوا بود من خودم هم لذت بردم و حدس میزنم پسرم خوششش اومد کاش عروسک ها بزرگ تر بود البته اینم یکجور سبکه. ممنون از خانم عیسی وند و گروهش

دیگه تمدید نمیشه؟
Mahla Sh (mahlaaa.sh)
درباره نمایش جشن i
نمایش "جشن" کار کمدی ،اجتماعی که از دیدنش لذت بدم .کمدی که اصلا هجو نبود ،ریتم کار عالی بود بازیگران بسیار درست و بجا دیالوگ می کردن و بده بستون بازی‌ها عالی بود .تنها بازیی که عجیب به چشم می آمد بازی خانوم اخوان بود اصلا اکت چهره نداشتن بازی بدن خوب اما واقعا برای بازیگر فاجعه ست که نتونه اجزای صورتش و تکون بده خیلی مصنوعی بودن ایشون ...ابرو های بسیار ضخیم که واقعا نمی دونم چرا گریمور کار هیچ تدبیری درنظر نگرفتن برای این مسئله 😬 ولی انقدر بقیه درست و بجا بودن که واقعا این احرا ر پیشنهاد می کنم ببینن بقیه ، خودم هم بازم میرم برای دیدن مجدد
یوسف حقی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجره تیوال (window)
درباره نمایش نا گه آن i
نمایش «ناگه آن» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی کوهی با سبکی روانشناختی و فرمی غیرخطی و تعلیقی، به موضوع مهمی از رابطه انسانی و سوگ می پردازد. دو زن در یک گالری نقاشی همدیگر را ملاقات می کنند اما علت این آشنایی متفاوت است. داستان حول این ارتباط و اتفاقاتی که باعث آشنایی این دو شده است به زندگی و مسائل شخصی زن میانسال می رسد که همسرش را در حادثه ای از دست داده اما حضور او را مدام می بیند و احساس می کند.
ترسیم این موقعیت و خرده روایتها، پازل اتفاقات را کامل می کند و در نهایت به انسجام می رسد. «ناگه آن» با بازی «شادی ‌امیری، امین ‌موحدی ‌پور و شیما ‌جعفرزاده» در عمارت هما بروی صحنه است.

عکاس تیوال: پرتو جغتایی
ogimont و محمد فروزنده این را خواندند
محمد عسگری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چالش زیست با زامبی‌های خرسند

مطمئنم نظریه‌ای که اینجا ارائه می‌کنم، محبوبیت زیادی نخواهد داشت و اکثریت خوانندگان آن را نمی‌پذیرند، اما به عنوان کسی که فیلم و سریال را از دید حرفه‌ای دنبال می‌کند، لازم دیدم نظرم را با دیگران در میان بگذارم. Pluribus با وعده‌ای فلسفی و مفهومی وارد جهان تلویزیون شده، اما نمونه‌ای است از ایده‌ای درخشان که قربانی اجرای ضعیف شده است. در Breaking Bad، شخصیت اصلی انسانی معمولی و اخلاق‌مدار است که ناگهان با بحران مواجه می‌شود و درمی‌یابد که در جامعه‌ای که همه بد هستند، تا زمانی که بد نشوی، نمی‌توانی پیشرفت کنی. این پیشرفت هزینه دارد: پا گذاشتن روی ارزش‌ها و تغییر اخلاقیات. جامعه حتی با پویایی منفی خود شخصیت را شکل می‌دهد و روایت بیننده را درگیر می‌کند. در Pluribus اما همه خوشحال، یکدست و هم‌شکل هستند و فردیت و خلاقیت معنای خود را از دست داده است. کاراکتر اصلی، Carol، در برابر این جامعه منفعل است و به سطحی‌ترین واکنش‌ها اکتفا می‌کند. بسیاری از بینندگان خارجی نیز انتقاد کرده‌اند که منطق روایی ضعیف، کش آمدن روایت و تکرار صحنه‌ها باعث کاهش جذابیت شده است. اگر به Westworld نگاه کنیم، در دو فصل اول، شخصیت‌ها و مفاهیم فلسفی به شکل جذاب و پویا پیش می‌روند و مخاطب را با چالش‌های اخلاقی و هویتی مواجه می‌کنند. The Leftovers نیز فصل اول فوق‌العاده بود، اما در فصل‌های بعد گرفتار کش دادن بیش از حد روایت شد؛ پایان‌بندی با زحمت قابل قبول شد، اما تجربه اولیه را کاهش داد. Pluribus ترکیبی از این دو مشکل را دارد: ایده‌ی جذاب، اما اجرای کشدار ... دیدن ادامه ›› و کم‌عمق.

کارگردان تلاش کرده با طنز خفیف فاجعه‌ای عمیق را بیان کند، اما نه طنز کارآمد است و نه تلخی کافی. صحنه‌ای که Carol قصد دارد با دیگران تماس تلفنی برقرار کند، هر بار با پخش پیام ضبط‌شده مواجه می‌شود که نه طنازانه است و نه کاربردی، بلکه صرفاً آزاردهنده است. Carol می‌تواند با یک دستور جلوی پخش این پیام را بگیرد، اما با حماقت ساختگی کاری نمی‌کند و این باعث می‌شود بیننده سادیسم نمایشی را تجربه کند. تکرار این پیام‌ها صحنه‌ها را تهوع‌آور و خسته‌کننده می‌کند و صحنه‌های بی‌ربط دیگر، مانند ریختن غذای روزانه مرد پاراگوئه‌ای، بارها تکرار می‌شوند بدون هیچ پیشرفت داستانی واقعی. برای مقایسه، در سریال The Last Man on Earth طنز شخصیت اصلی با هوشمندی و هجو تنهایی مخاطب را با اهمیت حضور دیگران حتی از نوع سمی درگیر می‌کند و تلخی جهان آخرالزمانی را می‌شکند، اما در Pluribus نه طنز کاربردی دارد و نه تلخی کافی؛ همه چیز دم‌دستی و امتحان پس داده است.

ایده‌ی تسخیر جهان توسط هوش مصنوعی و وابستگی جمعی و تصمیمات هم‌شکل در نگاه اول جذاب است، اما سریال پیچیدگی واقعی انسان را نادیده می‌گیرد. انسان به دلیل انعطاف، هوشمندی و توانایی حل مسئله در شرایط پیچیده تا امروز دوام آورده و توانسته در چرخه تکامل باقی بماند. ساده‌سازی انسان به موجودی منفعل و بی‌ابتکار باعث می‌شود روایت باورپذیر نباشد و پیام فلسفی سریال از دست برود. تنها شباهت بصری Pluribus با Breaking Bad در استفاده از قاب‌های واید، زوم روی اشیاء، کات‌های ناگهانی و حذف موسیقی در صحنه‌ها است. این ابزارها در سریال قبلی در خدمت روایت و فهم چرایی وقایع بودند، اما در Pluribus صرفاً پوسته‌ای خالی شده‌اند. علاوه بر این، سریال گرفتار نمایش ارزش‌های هالیوودی شده است: حضور پررنگ سیاه‌پوستان و همجنس‌گرایان، تجملات آمریکایی پسند مانند قمار، مارتینی، سکس و لاس‌وگاس در پنت‌هاوس‌ها. این عناصر بیشتر از آنکه نقد شوند، صرفاً نمایشی سطحی ایجاد کرده‌اند و باعث کندی و تکرار بی‌معنی روایت شده‌اند. فرم بصری تکراری، کندی بی‌دلیل و صحنه‌های اضافه نه تنها مخاطب مفهومی و فلسفی را جذب نمی‌کنند، بلکه از بعد سرگرمی نیز چیزی برای ارائه ندارند و نتیجه آن می‌شود که هیاهویی بسیار برای هیچ به وجود می‌آید، شلوغی و تکاپویی که در نهایت معنا و ارزش واقعی ندارد. در نهایت، Pluribus می‌توانست درباره مرگ فردیت، خطر شادی اجباری و تهی شدن معنا حرف بزند، اما تبدیل به نمایشی خسته‌کننده، دم‌دستی و بی‌اثر شده است که نه مخاطب را می‌خنداند، نه می‌ترساند و نه فلسفه‌ای واقعی ارائه می‌دهد.
امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
طبق معمول اختلاف نظر داریم😉
۱ ساعت پیش
سپهر
طبق معمول اختلاف نظر داریم😉
پس دارم راهمو درست میرم :)
۵۴ دقیقه پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما به چند سال پیش بر می گردیم
مجبوریم؛
چند سال بعد همه ما به خودمون میگیم چند سال پیش چه شکلی بود؟

این عکس بیست و نه آذر ساعت دوازده ظهر گرفته شد.
برای چند سال بعد که یه روزی میشه چند سال پیش


(اجرای جشنواره نمایش چند سال پیش)
خیلی وقت بود که از ثانیه به ثانیه یه اجرا انقدر لذت نبرده بودم و به وجد نیومده بودم
حسین چیانی، محمد برهمنی و ogimont این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید