«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بینظیر
اجرا همه عالی بود 👏
متن بینظیر (جوری احساس رو درگیر میکرد که انگار حرف دل تک تک تماشگرهارو فریاد میزدند)
اکت همه فوق العاده
جوری غرق در نمایش میشی که گذر زمان رو نمیفهمی
و در انتها
صدای بهشتی خانم دلارام که برگ برنده نمایش بود🎤🎶
از معدود کارهایی بود که تونستم با طنزش ارتباط بگیرم،به اندازه و به جا و به دور از لودگی بود.از بازیهای درخشان همهی بازیگران هم نباید غافل شد.
حتی کارکتر سرباز هم قشنگ دراومده بود چه برسه به کارکتر های اصلی :))
در زمانی که طنز در بسیاری از نمایشها به شکلهایی سطحی ارائه میشود و خندیدن گاه به قیمت چشمپوشی از معنا و کرامت انسانی تمام میشود باید قدردان "داستان چوانگ تسو" باشیم این نمایش نشان داد که میتوان خندید، اندیشید و همچنان شأن انسان را پاس داشت و با بهرهگیری از طنزی شریف و اندیشمندانه، مرز میان سرگرمی و معنا را به زیبایی ترسیم کرد. هر یک از بازیگران، با ظرافت و درک عمیق از نقش، جهانی مستقل آفریدند که در عین شوخ طبعی، حامل تأملی فلسفی و انسانی بود. این اجرا، خط بطلانی بود بر آنچه امروز به نام طنز عرضه میشود اما از معنا تهیست. درود بر همهی بازیگران و عوامل این اثر که یادمان آوردند هنر، هنوز میتواند شریف، خلاق و بیدارگر باشد.
این اجرا در عین حال که برای هر سنی آموزنده ست، هر سنی رو هم به خنده میندازه و قطعا از فراموش نشدنی ترین هاست. جدای این، بازیگر ها از جون و دل مایه میزاشتن. ممنون از عموها و بقیه عوامل
پیش تر در نمایشنامهخوانی این اثر از متن به شدت لذت بردم. این کار بیشتر روی متن سوار بود و خب بسیار متن عمیق و دلچسبی بود.
اما چند مورد مهم که به سادگی، ترمیم آن میتواند اثر را جلا دهد:
۱- حقیقتا نیمی از دیالوگها قابل شنیدن نبود مخصوصا برای اجرایی که متکی به متن است و باید روی خودآگاه و ناخودآگاه فرد قدم بزند.
۲- برخی رفتار اگزجره بازیگران اصالت کار را خدشهدار میکرد و قانون عمل و عکس العمل را زیر سوال میبرد.
۳- سینک نبودن برخی اکتها هم ریتم و خط روایی داستان را برهم میزد.
۴- کاش کلاه کرمها واقعا کلاه زرد بودند🥲(که البته شاید این هم کنایه به تزویر و ستم داشت)
اما نکات شیرین و درخشان اثر:
۱- گریم صورت سوخته کاملا شگفتانه درخور تحسینی بود.
۲- کانسپت پنجره بسیار به جا و پرمعنی بود
۳- نقاشیها بسیار مرموز و جالب و هنرمندانه بودند.
۴- میزانسن و اکسسوارخوب بود.
۵- موسیقی واقعا نقطه طلایی بود.
۶- داستان منحصر به فرد، تازه و پویا بود.
روایت داستان و نحوه بیانش جالب بود ، اما هنوز خام بود و جای کار داشت . کم بود ، این ایده و این انرژی نیازمند ایدهها و کار بیشتری بود
ریتم به شکل فاجعه باری کند بود و کسالت اور
هماهنگی نور و صدا و بازیگران بسیار چشم نواز بود
و ناهماهنگی بازیگران در دیالوگ گفتن بهجای هم بسیار محسوس و تو ذوق
هماهنگی و توازن بین لباس و صحنه و گریم بسیار زیبا بود ، مخصوصا کارامد بودنشون ، به وضوح روی هرکدوم فکر شده بود
اما درکل بخوام بگم بین تئاترهای حال حاظر گزینه خوبیه نسبتا
نمایش باکارا اولین سبک تاتری بود که دیدم و منو کامل برد به دهه پنجاه و شصت یه نمایش با بازی عالی بازیگرای حرفه ای که با اجراشون هم خندیدم هم بغض کردم. بنظرم از اون دسته نمایش هایی بود که جایگذاری نقشها و فضا سازی درست به شکلی بود که از همان بدو ورود که وارد سالن شدم حس کردم زمان به عقب برگشته و به یک دهه پرخاطره از زندگی وارد شدم
قطعا دوباره خواهم رفت.
درود
تئاتر باکارا در مجموع حاصل تلاش و زحمت هنرمندان عزیزی بود که نیاز به حمایت دارند و بنده هم بهشون خدا قوت میگم .این مجموعه دارای نقاط قوت و ضعف هست .فضای صحنه مناسب بود و سعی داشت حافظه تاریخی مخاطب رو بهش یادآوری کنه یا مخاطبی که تجربه چنین فضایی رو نداشته براش تداعی بشه و این حیث نمره قابل قبولی داشت .بازی بازیگران خوب بود و در کیفیت کار تاثیرگذار بود . صدای خوانندگان (هم مرد و هم زن )خوب بود و آهنگ های نوستالژی باعث زنده شدن تجربه هیجانی در مخاطب میشد.از سوی دیگه در نمایشنامه باید سیر حوادث به خصوص از جهت سلسله زمانی و هم از جهت تنوع در موضوعات بیشتر کار میشد.نمایشنامه در یک برهه زمانی گیر کرده بود و خط زمانی نداشت یا شخصیت ها گذشته پنداری زیادی نداشتند . حوادث داستان گیرایی لازم رو نداشت یعنی یک اتفاق خیلی ساده رخ داده بود و ذهن مخاطب درگیر حل داستان نمیشد .به عبارت دیگه نوع داستان مشخص نبود نه راز آلود و معنایی بود نه عاشقانه نه تراژدی و نه کمدی (که در دو مورد اخیر، اجرا این مسئله رو نشون نمیداد یا حداقل شدت نداشت) .اجرای خواننده با توقف اجرای بازی مصادف بود که این مسئله به کندی اجرا و انتظار تماشاگر منجر میشد و به نظرم میشد نمایشنامه رو طوری طراحی کرد که بازیگر بازی بیشتری مرتبط و همزمان با اجرای خواننده برقرار میکرد (کما اینکه در یک مورد این اتفاق افتاد و جنبه طنز خوبی داشت)طعنه های اجتماعی اوائل انقلاب خوب بود ولی زیادی مستقیم بود و میتونست یه مقدار به خود مخاطب هم واگذار بشه ذهن مخاطب با این اثر در گیر نمیشه ولی میتونه ازش لذت ببره
نمایش کمدی جالبی بود، همگی خسته نباشید ولی خیلی جاها صدای بازیگران به خوبی نمیرسید. آقای صادقپور خیلی با نمک بودند ولی طبق عادت کلیپ های اینستاگرامشون گاهی صداشون رو یواش میکنند که این امر در اینستاگرام جواب میدهد و عالیه ولی در صحنه ی نمایش باعث میشه برخی دیالوگ ها را خوب نشنویم، پایان بندی نمایش هم کمی غیرمنطقی بود و چندان به دلخواهم پیش نرفت، در مجموع نمایش را دوست داشتم ولی شخصا کمدی های با لول تر نظیر نمایش بار هستی، مغازه ی خودکشی،فین جین رو ترجیح میدم...
نمایشنامه جادو متنی چند لایه از نویسنده ای زبده همراه ارجاعات تاریخی -فلسفی است. باترجمه ای روان و یکدست از کارگردان اثر ، که اجرایش به متن وفادار است و اجرایی کلاسیک بدور از گزافه گویی را به صحنه میبرد . همچنین بازیهایی نسبتا یکدست و روان همراه لحظاتی تاثیر گذار را در نمایش خلق میکند ...
بازیگری جدید با بازی دقیق و آمادگی کاملی امروز دیدم، حرکاتش کنترلشده و بسیار تأثیرگذار بود. از همان نگاه سرد و سنگین تا پیچیدن پارچه و لحظهی فرود آوردن شخصیت مقابل، همهچیز با ریتم درست و قوی اجرا شد. بازی و حرکاتی قدرتمند که صحنه برای چند ثانیه کاملاً در اختیار او قرار گرفت
هربار دیدن این اجرا آدم رو توی خودش غرق میکنه چیزی که کمتر این روزا دیده میشه کار کاملا مفهومی و عمیقه
با عرض سلام
برای بار دوم نمایش را دیدم و ضمن عرض خسته نباشید برای همه عوامل پیشرفت چشمگیری در دکور و نحوه اجرا برایم مشهود بود و دکور از حالت خسته کننده اولیه به دلیل شلوغ شدن بیش از حد که خود جزئی از روند داستان و تحلیل از متن باید می بود به نحو احسنت و بهتری این بار اجراء شده بود همچنین بازیگران روند بهتر و شایان ذکر تری را دنبال می کردند و از بار نخست بهتر شده بود کمی ریتم تند تر شده بود که البته شاید به دلیل تقابل ذهنی اینجانب از موضوع بود و شاید علت های دیگر که امیدوارممورد اول درست باشد و این طور به نظر نرسد که از روی فشار به عوامل اجرا از هر سو باشد چون ریتم تند و بدون دلیل به هر جهت به یک کار ابزورد ضربه می زند در کل می دانم که فشار زیادی به همه عوامل از همه سو ناروا شده است. چون این تیاتر یک تئاتر معمولی نیست. بخشی از هویت تئاتر است. و تنها چیزی کمی برایم عجیب بود و شاید من درک نکردم شلوغی بیش از حد صحنه و وسایل بلااستفاده بیش از حد روی صحنه بود در کل یکی از بهترین نمایشهایی بود که در این سالهای اخیر به تماشا نشستیم.
از هر نظر عالی، تیم قوی، فیلم نامه محشر
از بازی سیاوش عزیز و روایت گری عالی، بازی درخشان زهره ی زیبا و با احساس، منوچهر با بداهه گویی های عالی و طنازانه، ایرج میرزای خوش زبان، خانم دلارام عزیز با چهره ی زیبا، صدای زیبا تر و ظرافت ، کارگردان و تهیه کننده گرامی با حسن انتخاب این نمایش و…. سایر دوستان عزیز
فقط میشه گفت تمام قد برای تیم هنر آفرین و هنرمند و حرفه ای شما تعظیم میکنم و خیلی خیلی خوشحالم ک تمدید شده این نمایش و قطعااا مجدد برای دیدن میام ✨✨😍😍😍😍✨✨✨
اگر میخواهید به تماشای این تئاتر بنشینید، میتوانید فرض کنید در میان یک مهمانی خانوادگی نشستهاید و از آنچه خواهید دید و شنید هرگز به تمامی مطلع نخواهید شد چون پیش از این عضوی از آن خانواده نبودهاید و پس از این نیز آنها را نخواهید شناخت. شما یک برش ۷۰ دقیقه ای از تاریخ یک فامیل را پیش رو دارید که شاید آن هم خیالی بیش نباشد. چه کسی میداند؟!