در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال hossein khaki | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:27:13
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بر روی سنگ قبرم ننویسید در جوانی مرد

بنویسید پیر شده بود پیر جوانی بر روی

سنگ قبرم ننویسید تنها بود

بنویسید بهترین دوستش تنهایی بود

بر روی سنگ قبرم ننویسید عشق در وجود او نبود

بنویسید وجود او عشق بود.بر روی سنگ قبرم

ننویسید عاشق باران بود

بنویسید باران موثر ... دیدن ادامه ›› ترین داروی او بود

بر روی سنگ قبرم ننویسید که کم تحمل بود

بنویسید مشکلاتش بیش از اندازه بود

بر روی سنگ قبرم ننویسید روزای آخر غمگین بود

بنویسید شاد بود مرگش فرا رسیده بود..از همین

حالا میگویم حواست را خوب جمع کن

یادت باشد انعام خوبی به قبر کن بده تا قبرم را

بزرگ تر و جادارتر از دیگر قبرها حفر کند.

می ترسم که مبادا قبرم ، جایــی برای دل پر آرزویم ،

نداشته باشد
و من در خانه جدیدم باز هم شرمنده دلم شوم

(کاش لیدا رو نمیشناختم)


از: دست نوشته از لیدا
جناب خاکی...
قانون نانوشته ای در تیوال هست مبنی بر اینکه،
بهتر است در تیوال حداقل در یک پیج یک پست از خود داشته باشید،تا پست های بقیه اعضا زود به صفحات قبل نرود...
زیرا کمتر،و شاید هم اصلا دیده نشود...


سپاس از شما...
...
۲۳ فروردین ۱۳۹۴
سلام خیلی سخته ولی چشم
۲۴ فروردین ۱۳۹۴
چشمتون بی بلا:-) ...
...



.
۲۴ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اینجـآ زمیـن اســتــ ...

رسـم آدم هـآیـش عجیـب اسـتــ ...

اینجـآ گـُم که بشـوی،

به جـای اینکه دنبـآلت بگردنــد،فــراموشت میکـُنــند..

زیـآد که خوب بـآشه،زیـآدی میشـوی!

زیـآد که دم دسـت بـآشی،تکـراری میـشوی!

زیـآد که بخـندی،برچـسـب دیوانـگی میخـوری!

اینجـآ فقـط بـرای خودت زنـدگی کـُن

از: دست نوشته از لیدا
اینجـآ فقـط بـرای خودت زنـدگی کـُن
۲۳ فروردین ۱۳۹۴
خانوم تردست ممنون که سر زدین و نظر دادین.
۲۳ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خدایا کودکیم را گرفتی جوانی ام را دادی . . .

.
عقلم را گرفتی عشق را دادی . . .


عشق را گرفتی و تنهایی را دادی . . .


خنده هایم را گرفتی و غم را دادی . . .


آرزوهایم را گرفتی و حسرت ها را دادای .. . .


خدایا برگرد . . .


من هنوز نفس میکشم . . .یادت رفت نفسم را بگیری . . .

از: دست نوشته از لیدا
الکی امید وارش نکن …

الکی دلخوشش نکن …

الکی بهش نگو رسیدی زنگ بزن …

الکی اسمشو صدا نکن که طرف بگه جونم …

الکی هی نگو عشق من، زندگی من اون داره

حرفاتو باور میکنه لعنتی …

وقتی میری داغون میشه ،داغون میفهمی ؟؟؟؟؟؟

داغون …


از: دست نوشته از لیدا
وقتی که میرفت
با دو چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.
۲۴ فروردین ۱۳۹۴
منم دیدم مینا جان که واقعا جانم می رود اما جان من کجا و جان اون کجا
۲۵ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ...
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم،
لمس کن این با تو نبودنها را.................................
مدتیست دلم شکسته کاش میشد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی کاش میشد فریاد بزنم پایان دلم خیلی گرفته است آدم ها از دور دوست داشتی ترند.....................................
حرفهاش رو که میشنوم دلم میخواد تو چشماش زل بزنم و بگم فکر کردی با کی طرفی ؟ اونم صادقانه بگه : با یه بچه. من هم بگم خودتی جناب. اونم بپرسه: بچه؟ بگم: نه... دلم خنک میشه ..................
این روزا خیلی تنهام، خیلی داغونم. هست کسی که مثل من دلش نه برای کسی، نه برای عشقی، نه برای جایی نه برای چیزی! بلکه دلش برای خودش تنگ شده… برای خود خودش!؟


از: خود نوشنه
گاهی یک جایی می ایستی! انگار جلوی یک آینه ی بزرگ...گاهی یک نوشته، آینه ات می شود...گاهی یک رفتار خاص از شخصی خاص...گاهی حتی یک مطلب طنز...مهم نیست چه چیز آینه ات می شود...اما به یکباره خودت را میبینی...با خودت رو در رو می شوی...و باورت نمی شود...دلت نمیخواهد به تماشای خودت ادامه دهی...تا همینجا هم که چشمت به خودت افتاد، کافیست...فرار میکنی...از خودت...از آنچه که خودت شده، بی آنکه متوجه باشی...این خود جدید، آنقدر آرام آرام در تو رخنه کرده، که خودت هم نمی شناسیش...

از یک جایی میشود به عقب برگشت...میشود مداوا کرد...

اما از جایی به بعد، دیگر امکانپذیر نیست...این خود جدید ریشه دوانده در تار و پودت...و خود قدیم فقط تصویریست محو....

(کاش همه چی برای من حسین، نوعی یه خواب بود مثل همیشه)

از: (دیر نشود)
باید به کناری رفت و به سکوتی که آسان بدست نمی آید متوسل شد ...

و شاید مردگان ،همه ،کسانی هستند که به کناری رفته اند تا درباره ی زندگی اندیشه کنند !

از: دست نوشته از مریم
دیگر کاری به کار این خیابان بی نگاه و نشانه ندارم
می خواهم بروم آن سوی ثانیه ها
می خواهم بروم آن سوی ثانیه ها
می خواهم به همان کوچه ی پاک پروانه برگردم
باران که ببارد
همان کوچه ی کوتاه بی کبوتر
کفاف تکامل تمام ترانه ها را می دهد
بی خبرنیستم !
می دانم که دیگر از آن یادگاری رنگ و رو رفته خبری نیست
می دانم که تنها خاطره ی خنجری
در خیال درخت خیابان مانده ست
اما نگاه کن !

آن گل سرخ پر پر لای دفترم
هنوز به سرخی همان پنجشنبه ی دور دیدار است
نگاه کن ...


از: دست نوشته از مریم
مرض چک کردن موبایلت خوب میشه
حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری
دیگه دلشوره نداری که گوشیتو جا بذاری
یا اس ام اسی بی جواب بمونه
از یه جایی به بعد . . .
دیگه دوس نداری هیچکس رو
به خلوت خودت راه بدی
حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه
از یه جایی به بعد . . .
وقتی کسی بهت می گه دوست دارم
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری
از ... دیدن ادامه ›› یه جایی به بعد . . .
هر روز دلت برای یه آغوش امن تنگ میشه
اما دیگه به هیچ آغوشی فکر نمی کنی
از یه جایی به بعد . . .
حرفی واسه گفتن نداری
ساکت بودن رو به خیلی از حرفا ترجیح میدی
و می ری تو لاک خودت
از یه جایی به بعد . . .
از اینکه دوسِت داشته باشن می ترسی
جای دوست داشته شدن ها
توی تن و فکر و قلبت می سوزه
از یه جایی به بعد . . .
فقط یه حس داری حس بی تفاوتی
نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی
و نه از دوست نداشتن ها ناراحت
از یه جایی به بعد . . .
توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم
فقط نگاه می کنی . . .

از: دست نوشته از مریم
عالی، تلخ،حقیقی

از یه جایی به بعد عشق أسیرت میشه
مثل سیاره ای که کهکشانشو گم کرده...
۱۵ فروردین ۱۳۹۴
مغسی رویا جان بابت بازدید و نظرت. این عشض به سیاره ست که اسیر کهکشان شده از یه جایی به بعد...
(تو این زموئه دیگه جایی برای بعد وجود نداره) فقط دروغ
۱۵ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به دنبال کسی ..
جا مانده از پرواز میگردم!!!!!
مگر بیدار سازد غافلی را
غافلی دیگر …

از: خود نوشنه
و بعد از رفتنت ، انگار کسی حـســــــ کرد ..
| مـــــــ ن |
بی تو، تمامـــــــ ِ هستی ام ؛
از دست خواهـــــــد رفت..

از: خود نوشنه
من نیرو خواستم و خدا مشکلاتی سر راهم قرار داد تا قوی شوم .

من دانش خواستم و خدا مسائلی برای حل کردن به من داد .

من سعادت و ترقی خواستم و خداوند به من قدرت تفکر و زور

بازو داد تا کار کنم .

من شهامت خواستم و خداوند موانعی بر سر راهم قرار داد

تا آنها را از میان بردارم .

من انگیزه خواستم و خداوند کسانی را به من نشان ... دیدن ادامه ›› داد که

نیازمند کمک بودند.

من محبت خواستم و خداوند به من فرصت داد تا به دیگران محبت کنم .

من به آنچه می خواستم نرسیدم .....اما انچه نیاز داشتم به من داده شد.

نترس با مشکلات مبارزه کن و بدان که می توانی بر آنها غلبه کنی.

از: آنچه من از خدا خواستم!
عالی بود
۱۰ فروردین ۱۳۹۴
مغسی و ممنون که سر زدین
۱۱ فروردین ۱۳۹۴
خیلی عالی بود .
دوستان ایین دیالوگ در یک فیلم معروف گفته شده .
اسم فیلم رو کسی میدونه ؟
۰۳ فروردین ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادتون نره خـــــدا هممونو میبینه،

از نیتمون خبر داره و همیشه حق رو به حق دار میرسونه...

بزرگتر و مهربونتر از خدا هیشکی نیست،

پس کاری کنیم که ما رو توی آغوش گرمش بگیره...

اگه بهش اطمینان کنی بی جوابت نمیذاره

فقط باید شک رو بریزی دور


از: وبلاگ
گفتند: شکست یعنی تو یک انسان در هم شکسته ای!

گفت: نه ! شکست یعنی من هنوز موفق نشده ام.

گفتند شکست یعنی تو هیچ کاری نکرده ای.

گفت نه! شکست یعنی من هنوز چیزی یاد نگرفته ام.

گفتند : شکست یعنی تو یک آدم احمق بودی.

گفت نه! شکست یعنی من به اندازه کافی جرات و جسارت نداشته ام.

گفتند : شکست یعنی تو دیگر ... دیدن ادامه ›› به آن نمی رسی.

گفت نه! شکست یعنی می باید از راهی دیگر به سوی هدفم حرکت کنم.

گفتند : شکست یعنی تو حقیر و نادان هستی

گفت نه! شکست یعنی من هنوز کامل نیستم.

گفتند: شکست یعنی تو زندگیت را تلف کردی.

گفت نه! شکست یعنی من بهانه ای برای شروع کردن دارم.

گفتند: شکست یعنی تو دیگر باید تسلیم شوی!

گفت نه! شکست یعنی من باید بیشتر تلاش کنم.


از: خود نوشنه
پگاهیان، علی جعفریان، ماری دال و maria این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زندگى موسیقى گنجشک هاست

زندگى باغ تماشاى خداست...

زندگى یعنى همین پرواز‌ها،

صبح‌ها،

لبخند‌ها،

آواز‌ها...



زندگی ذره‌ی کاهیست، که کوهش کردیم،

زندگی نام نکویی ست، که خوارش کردیم،

زندگی نیست بجز نم نم ... دیدن ادامه ›› باران بهار،

زندگی نیست بجز دیدن یار

زندگی نیست بجز عشق،

بجز حرف محبت به کسی،



ورنه هر خار و خسی،

زندگی کرده بسی،



زندگی تجربه‌ی تلخ فراوان دارد، دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه‌ی یک عمر بیابان دارد.



ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم؟

از: سهراب سپهری
سال نومبارک
۱۰ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید