تاثیر کودکان از آنچه می خوانند/ادبیات کودکان و ترجمه
نویسنده: سسیلیا الوستد
مترجم: محمدرضا رضاییان دلویی
«ترجمه ادبیات کودکان» عنوان اصلی این حوزه پژوهشی است، البته به نظر برخی صاحبنظران عنوان «ترجمه برای کودکان» مناسب تر است، زیرا نقش کودکان را به مثابه خوانندگان ترجمه و نه صرفا ویژگی متن برجسته می کند. ترجمه ادبیات کودکان چند ویژگی دارد که از بین آنها این موارد بیشتر بررسی شده است:
۱- اقتباس بافت فرهنگی
۲- دستکاری
... دیدن ادامه ››
ایدئولوژیک،
۳- دوخوانندگی (یعنی اینکه مخاطب متن مقصد هم کودکانند و هم بزرگسالان)،
۴- ویژگی های متن گفتاری
۵- رابطه بین متن و تصویر.
۱- اقتباس بافت فرهنگی
کلینگبرگ (۱۹۸۶) از این اصطلاح برای اشاره به تغییراتی استفاده می کند که با هدف تطبیق متن با معیارهای خوانندگان اعمال می شود؛ تغییراتی در ارجاعات ادبی، کاربرد زبان های بیگانه، پیشینه تاریخی، گیاهان و جانوران، اسامی خاص، اوزان و مقیاس ها و دیگر پدیده های فرهنگی. کلینگبرگ (۱۹۸۶: ۱۱) استدلال می کند که ادبیات کودکان، معمولا، «با توجه خاص به منافع، نیازها، واکنش ها، دانش، توانایی خواندن و... خوانندگان موردنظر تولید می شود.» از آنجا که زمینه های فرهنگی خوانندگان متون مبدا و مقصد متفاوت است، اگر مترجم متن کودک، متن را با معیارهای خوانندگان مقصد وفق ندهد، درک متن دشوار یا لذت خواندن آن کمتر می شود. از دیگرسو، کلینگبرگ تاکید می کند که یکی از اهداف تربیتی ادبیات ترجمه ای کودکان این است که آگاهی و نگرش بین المللی خوانندگان جوان خود را تقویت کند. اگر مترجمان همه عناصر فرهنگی را تغییر دهند، چنین هدفی برآورده نخواهد شد.
بیشتر پژوهش های مرتبط با پدیده های فرهنگی در ترجمه ادبیات کودکان و همچنین پژوهش های جدید با چارچوب های توصیفی و/یا کارکردی، اذعان دارند که اگر پدیده های فرهنگی بدون اقتباس بافت فرهنگی بازتولید شوند درک متن برای کودک دشوار می شود. بنابراین مطالعات مرتبط با عناصر فرهنگی نیاز به اقتباس بافت فرهنگی را در ترجمه برای کودکان آشکار می کنند. اما، همان طور که قبلا کلینگبرگ (۱۹۸۶، ۱۰) اشاره کرده، «پیشینه کشمکش بین توجه به متن اصلی و خوانندگانِ متن مقصد [...] به قدمت خود ترجمه است.» اقتباس و بومی سازی نیز به خودی خود منفی یا مثبت نیست؛ انتخاب راهبرد یا راهبردهای ترجمه به کل عمل ترجمه وابسته است: مثلا اینکه خوانش پذیری مهم تر است یا حال و هوای تاریخی و/یا خارجی، به مورد ترجمه، بافت ترجمه و برداشت مترجم از کودکان وابسته است (ایتینن،۲۰۰۰:۹۱).
۲- دستکاری ایدئولوژیک (پالایش)
اقتباس در ترجمه ادبیات کودکان به علل ایدئولوژیک نیز صورت می گیرد. دستکاری ایدئولوژیک، که کلینگبرگ (۱۹۸۶، ۱۲) آن را «پالایش» می نامد، تغییر متن برای انطباق آن با ارزش های بزرگسالان (والدین، معلمان و...) است. دستکاری های ایدئولوژیک نیز نوعی سانسور است. ممکن است پایان های ناخوشایند به پایان های خوش تبدیل شود. در ترجمه کتاب های تصویری چاپ اسکاندیناوی در آمریکا، تصاویر دختربچه هایی که پوشش نامناسب دارند تغییر می کند. یکی از نمونه های کلامی در رمان دنیای سوفی، نوشته یوستین گردر اتفاق می افتد: شخصیت اصلی رمان دختربچه ای است به نام سوفی که می خواهد فیلسوف میانسالی به نام آلبرتو ناکس را ساعت چهارصبح در کلیسا ببیند.
از آنجا که زمان ملاقات غیرطبیعی است، سوفی ناچار می شود به خانواده اش دروغ بگوید. با رفتن سوفی به کلیسا مشخص می شود که زمان ملاقات آگاهانه انتخاب شده تا مجازا آغاز قرون وسطا را نشان دهد و حضور طولانی آنها در کلیسا نیز بیان کننده گستردگی قرون وسطا است (هر ساعت حضور معادل یک قرن است). اما در ترجمه آمریکایی، زمان ملاقات به هشت صبح تغییر کرده است؛ در این دستکاری متنی، نه تنها جنبه آموزنده و اخلاقی اثر از بین می رود، بلکه متن نیز غیرمنطقی می شود (جانسن، ۲۰۰۰). در برخی بافت های سیاسی، متون ترجمه شده با نظارت دولت دستکاری ایدئولوژیک می شوند. این نوع دستکاری، مثلا در آلمان شرقی رخ داد (تامسن ولگموت، ۲۰۰۶).
کلمات رکیک و زبان محاوره ای جزو عناصر سبکی ای هستند که اغلب به علل مشابه دستکاری می شوند. متن ممکن است برای آسان فهم ترشدن ساده شود یا سبک آن برای غنی کردن دایره واژگان خوانندگان خردسال فخیم شود. موضوعات مرتبط با برنامه ریزی زبانی، که خود نوعی دستکاری ایدئولوژیک است، نیز در سبک تاثیر دارد. از آنجا که در اسپانیا، گالیسیایی و کاتالونیایی همچنان فرآیند هنجارسازی را طی می کنند، برخی از گونه های زبانی یا هنوز شکل نگرفته اند یا عمیقا تحت تاثیر زبان کاستیلی اند. بنابراین ناشران ترجیح می دهند به جای ترکیب رمزگان های زبانی گوناگون، سبک نوشته را یکدست کنند. یکدست کردن سبک به علل دیگر نیز رخ می دهد. مثلا سبک عوامانه و گاه بی ادبانه هاگرید در مجموعه داستان های هری پاتر در ترجمه به کاستیلی از بین می رود زیرا برای خوانندگان بدآموزی دارد (لورنزو، ۲۰۰۸: ۳۴۴).
تغییرات سبکی در صناعات ادبی نیز تاثیر دارند. یکی از این نمونه ها، داستان سرباز کوچولوی سربی هانس کریستین آندرسن است؛ داستان روایی بسیار مبهمی که چندین برداشت متناقض می توان از آن کرد. این نوع ابهام ها در ادبیات بزرگسالان رایج است اما به نظر برخی کارشناسان تعلیم و تربیت مناسب کودکان نیست. بنابراین عجیب نیست که بسیاری از ترجمه های این داستان، به ویژه ترجمه های خاص کودکان، از متون خود آندرسون ابهام کمتری دارند (الوستد، ۲۰۰۸الف).
۳- دوخوانندگی
خوانندگان ادبیات کودکان فقط کودکان نیستند. ویراستاران، مترجمان، معلمان، کتابداران و والدین نیز ادبیات کودکان را می خوانند و اغلب این افراد کتاب ها را تالیف یا تهیه می کنند و در اختیار خوانندگان جوان می گذارند. به این علت است که نه تنها به ارزش ها و سلیقه کودکان بلکه به ارزش ها و سلیقه بزرگسالان نیز در ترجمه کتاب های کودکان توجه می شود. جنبه دومخاطبی ادبیات کودکان صرفا درباره خوانندگان واقعی مصداق ندارد، بلکه بازنمود متنی نیز دارد. مثلا در قصه های پریان قرن ۱۷ (از انواع ادبی که از آن زمان به بعد مخصوص کودکان نوشته می شود) دو نوع خواننده حضور ضمنی دارند. مثلا، روایت چارلز پرو از «شنل قرمزی» ساختاری مبهم با دو گروه خواننده دارد: کودکان، که مخاطب رسمی اند و بزرگسالان، که به علت لحن کنایه آمیز و هجوآمیز داستان، مخاطب غیررسمی اند (شویت، ۱۹۸۶: ۱۶ ۸).
آلیس در سرزمین عجایب، وینی دپو و پینوکیو جزو متون دیگری اند که صاحبنظران آنها را به واسطه جنبه های پیچیده دومخاطبی بررسی کرده اند. به نظر متخصصان، جنبه دومخاطبی این نوع متون یکی از ویژگی هایی است که بازتولید آن در ترجمه دشوار است. بنابراین برخی متخصصان معتقدند که مترجم باید خواننده متن مقصد را دقیقا مشخص کند. برعکس نمونه های بالا، بزرگسالان همیشه مخاطب صریح ادبیات کودک نیستند. با وجود این، فقط به این دلیل که واسطه های اصلی ادبیات کودکان بزرگسالانند می توان نتیجه گرفت که دوخوانندگی همواره در ادبیات کودکان نقش دارد. با وجود اینکه دوخوانندگی کودک بزرگسال احتمالا تنها ویژگی منحصربه فرد ادبیات کودکان است، باید توجه کرد که این رابطه شباهت زیادی با موارد دیگر دوخوانندگی دارد. مثلا خوانندگان یک زبانه و خوانندگان دوزبانه اسپانیایی انگلیسی درک یکسانی از متون دوزبانه و چندزبانه ای که برای بزرگسالان نوشته شده اند (مثل کتاب های جونت دیاز) ندارند.
۴- ویژگی های متن گفتاری
ادبیات کودکان را اغلب با این هدف می نویسند که برای کودکان خوانده شود. بنابراین، موسیقی، وزن، قافیه، واژه های بی معنی و بازی با کلمات ویژگی های مشترک داستان های کودکان است. این ویژگی ها گاه مترجمان را ناچار می کند بین موسیقی و محتوا یکی را انتخاب کنند. مترجمان بین الگوهای آشنا و بیگانه قافیه و ترانه کودکان در زبان مقصد نیز باید دست به انتخاب بزنند.
۵- متن و تصویر
حضور همزمان رمزگان کلامی و تصویری در ادبیات کودکان، به ویژه در کتاب های خردسالان، متداول است. رمزگان کلامی و تصویری روابط چندگانه ای با هم دارند. این دو ممکن است، به مثابه ابزارهای موازی که داستان یکسانی را روایت می کنند، یکدیگر را تقویت کنند یا اینکه تضاد داشته باشند، یعنی تصاویر داستان دیگر یا همان داستان را از زاویه ای دیگر روایت کنند.
ترجمه ممکن است شیوه های ارتباط رمزگان کلامی و تصویری را تغییر دهد. اُسولیوان (۲۰۰۶) چند نمونه ذکر می کند که چگونه تفسیرپذیری متون و تصاویر باز در ترجمه به مراتب کمتر می شود، زیرا مترجمان اطلاعاتی را از تصاویر به رمزگان کلامی می برند و بنابراین شکاف های متون را پر می کنند. بنابراین تصاویر به جای روابط متقابل و پیچیده با متن ممکن است به گونه ای انتقال یابند که کارکرد صرفا توضیحی داشته باشند.
وجه اشتراک ترجمه ها و تصاویر این است که گاه آنچه را در متن مبدا تفسیرپذیر یا مبهم است روشن می کنند. این کار ممکن است برای مترجمان دشوار باشد و اگر مترجم نداند که متن با چه تصاویری منتشر خواهد شد یا ترجمه با تصاویر ترجمه دیگری منتشر شود ناهماهنگی ایجاد می کند. یکی از مثال های جالب در این باره ترجمه سوئدی آلیس در سرزمین عجایب است که در آن Father William به Pappa Kantarell (Father Chanterelle) تغییر نام می دهد. در نتیجه، در تصاویری که خاص این ترجمه طراحی شده است، تُو جانسونِ طراح، تصویر قارچ را جایگزین تصویر این شخصیت می کند (Kantarell در سوئدی نوعی قارچ است). وقتی که این تصاویر جدید نیز همراه با ترجمه موجود اثر به فنلاندی دوباره منتشر شدند دیگر با رمزگان کلامی همخوانی نداشتند (ایتینن، ۲۰۰۰: ۱۴۷ ۱۴۲).
احتمالا یکی از علل اینکه متون ترجمه ای کودکان گاه همراه با تصاویر جدید منتشر می شوند به روز کردن بیشتر متن است. این کار ممکن است نوعی بومی سازی فرهنگی متن نیز باشد تا متن مشابه متون غیرترجمه ای شود. این کار به ویژه زمانی انجام می شود که طراحان باسابقه فرهنگ مقصد تصاویر جدید را می کشند. تغییر تصاویر ممکن است روشی برای تغییر محتوای کتاب نیز باشد. پایان های ناخوشایند به پایان هایی به مراتب خوشایندتر تبدیل می شود. مثلا سوختن سرباز کوچولوی سربی در شومینه در تصاویری با رنگ های شاد و روشن نشان داده می شود، در حالی که قلبی صورتی دور سرباز کوچولو را گرفته و رقاص کوچولو هم با سرباز کوچولو می سوزد (الوستد، ۲۰۰۸ب).
اگرچه در ادبیات کودکان متن و تصاویر رابطه خاصی دارند، رمزگان کلامی و تصویری در بسیاری از متون (ترجمه ای) دیگر مثل بروشورهای جهانگردان، کتابچه های راهنما، تبلیغات و گاه ادبیات داستانی بزرگسالان نیز حضور همزمان دارند.
۶- سخن پایانی
ارزش ها و اندیشه های مطرح در کتاب های کودکان ارتباط عمیقی با مسایل فرهنگی دارند، مشخصا به این علت که کودکان مخاطبان این ارزش ها و اندیشه هایند (چه خودشان کتاب ها را بخوانند و چه بزرگسالان برایشان بخوانند) و چنین ارزش ها و اندیشه هایی اغلب به نسل های بعد منتقل می شوند. دستکاری فرهنگی و مداخلات عینی در عناصر نژادی یا جنسیتی، کلمات رکیک و دیگر تابوها را باید با توجه به این مسایل تحلیل کرد. اگر در جامعه ای استفاده از حرف های بد مناسب کودکان نباشد، نمی توان به آنها حالت تقدس داد و در متن های کودکان تغییرشان نداد. ادبیات کودکان نیز هدفش تقویت ارزش های مثبت است.
این موضوع در تاریخچه سانسور در آلمان شرقی مشهود است، اما در جوامع کمتراستبدادی نیز مصداق دارد. به نظر می رسد کودکان تقریبا همیشه از چیزهایی که می خوانند تاثیر می پذیرند. ویژگی هایی که در بالا ذکر شد ویژگی هایی است که یقینا انگیزه بیشتر پژوهش ها درباره ترجمه ادبیات کودکان بوده است. تقریبا هیچ یک از این ویژگی ها مختص ادبیات کودکان نیست، اما آنچه ترجمه ادبیات کودکان را جالب توجه می کند این است که این ویژگی ها اغلب همزمان فعالند و معمولا در محصول نهایی (متن ترجمه شده) تاثیر بسیار بیشتری در مقایسه با، مثلا، ترجمه ادبی برای بزرگسالان دارند.
به علاوه، با مقایسه متون ترجمه شده با متون مبداشان می توانیم دقیق تر نشان دهیم که چگونه کتاب های کودکان دستکاری می شوند تا منطبق با دیدگاه های بزرگسالان شوند. به علت ماهیت نامتوازن ارتباط در ادبیات کودکان، صدای مترجم در کتاب های ترجمه شده برای کودکان بیش از پیش آشکار (یا رسا) می شود. بنابراین، پژوهش های مرتبط با ترجمه ادبیات کودکان ویژگی های کلی و محدودیت های ترجمه و محدودیت های ادبیات کودکان را تا حدی آشکار می کنند؛ ویژگی هایی که ممکن است بیان آنها در انواع دیگر ترجمه و ادبیات غیرترجمه ای کودکان دشوارتر باشد.