در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سعید عمرانی: سفرنامه دور اروپا ۲۳: لوگزامبورگ صبح روز۳۵ ام بود که با خدا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:01:50


سفرنامه دور اروپا ۲۳: لوگزامبورگ


صبح روز۳۵ ام بود که با خداحافظی از خاله از بروکسل به سمت لوگزامبورگ حرکت کردیم. ظاهرا ماشین مشکلی نداشت. نزدیک به دو ساعت راه بود. حوالی شهر لوگزامبورگ بودیم که ماشین دوباره شروع کر به ریپ زدن. با همون وضعیت وارد شهر شدیم و در جایی پارک کردیم تا نگاهی به ماشین بندازیم. بعد از کمی توقف خواستیم که شهر رو بگردیم ولی هیچ کدوممون دل و دماغ گشتن نداشتیم و نگران بودیم که وضعیت ماشین چی میشه. برا همین برگشتیم سمت ماشین و تصمیم گرفتیم که به بروکسل برگردیم هر چه سریع تر تا باز ماشین رو به احمد ... دیدن ادامه ›› نشون بدیم.
لوگزامبورگ رو ندیده، دوباره راهی بروکسل شدیم. هنوز کمی دور نشده بودیم که وضعیت ماشین به حالت وحشتناکی در اومد و به زور راه میرفت. با همون وضعیت و سلام و صلوات خودمون رو به یه پمپ بنزین رسوندیم و واردش شدیم. به محض وارد شدن ماشین خاموش شد و دیگه روشن نشد.
اعصاب هممون داغون بود ولی مشخص بود که هرکدوم داشتیم سعی میکردیم روحیه خودمون رو خوب نشون بدیم و به دیگران انرژی بدیم. کمی نشستیم و فکر کردیم و تصمیم گرفتیم خودمون همه چی رو چک کنیم دوباره. از اونجایی که لوازم یدک وسایل مصرفی رو داشتیم شروع کردیم به تعویض همه چی. از فیلتر بنزین و پمپ بنزین شروع کردیم. با تعویض اونها دوباره استارت زدیم که ماشین استارت خورد و روشن شد. ولی خوشحالیمون ادامه پیدا نکرد و بعد چند دقیق باز خاموش شد.
اینبار به سراغ انژکتورها و باز کردن اونا رفتیم و با بازشدن اونها متوجه کثیفی بیش از حد سوزنشون شدیم. سریع از مغازه پمپ بنزین مواد شتشوی انژکتور خریدیم و با هر دردسری که بود، اونها رو تمیز کردیم و بستیم. با استارت زدن و روشن شدن ماشین صدای جیغ و خوشحالی ما کل پمپ بنزین رو برداشت. کمی صبر کردیم و مطمئن از اینکه دیگه همه چی درسته تصمیم گرفتیم که به بروکسل برنگردیم و به مسیرمون به سمت پاریس ادامه بدیم.
درمورد لوگزامبورگ چیزی نمیتونم بگم، جز اینکه این کشور ارزان ترین کشور اروپاست و قیمت ها به دلیل مالیت کم، تفاوت چشمگیری با بقیه اروپا داره.
دیگه عصر شده بود که به سمت پاریس حرکت کردیم. حدود صد کیلومتری رفته بودیم و هنوز درخاک بلژیک بودیم، که دوباره ماشین حالش بد شد! از اونجایی که دلیل مشکل رو پیدا کرده بودیم دیگه وارد یک محل استراحت بین راهی شدیم و دوباره سوزن انژکتورها رو باز کردیم. چون هوا تایک شده بود و از طرفی هم خجالت می کشیدیم دوباره مزاحم خاله شیم، شب رو همونجا موندیم و تصمیم گرفتیم صبح روز بعد حتما حتما ۶۰ کیلومتر برگردیم و باز به بروکسل بریم و ماشین رو پیش احمد مکانیک ببریم.




برای دیدن تصاویر به سایت پارسیس مراجعه نمایید.

نویسنده: سعید عمرانی
http://www.parsis.ir