ولی درد من این است، نمیدانم آسمان را قبول کنم یا زمین را؟ ملکوت کدامیک را؟
اینجا دیگر کاملا تصادف است، آن ها هر کدام برایم جاذبه به خصوص دارند.
من مثل خورده آهنی میان این دو قطب نیرومند و متضاد چرخ میخورم و گاهی فکر میکنم که خدا دیگر شورش را درآورده است. بازیچه ای بیش نیستم و او هم بیش از حد مرا بازی میدهد.
...
شما میتوانید در این چند روز باقیمانده، در این یک هفته باقیمانده، به اندازه صدها سال عمر کنید، از زندگی و از هم تمتع کافی بگیرید، بخوانید، برقصید، چند رمان مطالعه کنید، بخورید، بنوشید، یکی دو شاهکار موسیقی گوش کنید. چه فرقی میکند؟ اگر قرن ها هم زنده باشید همین کارها را خواهید کرد.
پس مساله فقط در کمیت است و نه کیفیت، و آدم عاقل کارهای یکنواخت و همیشگی را سال های سال تکرار نمیکند.
به عقیده من یک هفته زندگی در این جهان کافیست، به شرط آنکه آدم از تاریخ مرگ خود واقعا خبر داشته باشد و شما این موهبت را دارید.
بنابراین چه جای نگرانی است؟ شما در دم مرگ هیچ اندوه و حسرتی نخواهید داشت.
ملکوت
بهرام صادقی