دلهره ی همیشگی ، از تو جدا نمی شوم
همره لحظه های من، از تو جدا نمی شوم
تکه و سهمی از تنی،لحظه به لحظه با منی
ثانیه ای و یک نفس ، از تو جدا نمی شوم
قصد سفر کنم اگر ، یا که به کوی کس گذر
با منی و همیشه من ، از تو جدا نمی شوم
داغ تو داری و نشان ، هست تو را ز عاشقان
چون که نشان نمایی ام، از تو جدا نمی شوم
مبهمی و چو در خیال، هستی و نیستَت زوال
گر که بخواهم ار که نه ، از تو جدا نمی شوم
گاه چنان و گه چنین ، خنده کنان و گه غمین
در دل من نهانی و ، از تو جدا نمی شوم
الف.عارف
۲ نفر
این را
امتیاز دادهاند