ناریا💚🤍❤️
این نمایش با زبان خنده آغاز میشود؛ خندهای که در اصل زخمی پنهان را آشکار میکند. کمدی سیاهی است که بهظاهر سرگرمکننده است، اما آرامآرام پرده را کنار میزند و تماشاگر را با واقعیتی تلخ روبهرو میسازد: زندگی روزمرهای که پر از شوخیهای ریز و خندههای گذراست،طنزی از جنس سیاهی، که از دل تناقضها و زخمهای اجتماعی برمیخیزد. مخاطب در طول اجرا بارها میخندد، اما به تدریج درمییابد که این خنده چیزی جز پردهای نازک بر واقعیت تلخ زندگی روزمره نیست. نقطهی قوت اثر در همین توانایی است: تبدیل لحظههای خنده به مکثی تلخ و واداشتن تماشاگر به تأملی عمیقتر دربارهی وضعیتی که در آن زیست میکنیم اما در عمق، چیزی جز فرسودگی و بنبست ندارد. نقطهی اوج اثر همانجاست که تماشاگر درمییابد خندههایش پوششی موقت بوده و جای خود را به بغضی فروخورده میدهد.
با این همه، آنچه از دل این تلخی برجا میماند، یادآوری یک حقیقت است: ایران ما هیچگاه کهنه نمیشود و هیچ قدرتی توان نابودی آن را ندارد. سرزمینی که بارها تا مرز خاموشی رفته و هر بار دوباره برخاسته است. شاید همین همنشینی خنده و گریه، امید و یأس، دقیقترین تصویری باشد از زیست امروز ما؛ زیستی که هرقدر سنگین و تلخ، باز بر شانههای استواری به نام ایران ادامه پیدا میکند.