شب نهم اجرای آرت،برایم خاطره شد...
چه زیبا بود شوق درونی سه جوان که با هر مشکل و سختی دست و پنجه نرم کردن و یک نمایش به روی صحنه آوردن.
نمایش (هنر) یاسمینا رضا یک نمایش مینیمال و در اوج سادگی، سخت میباشد.
نمایش که روایتگر سه شخصیت با سه دیدگاه متفاوت میباشد،سلایق سه نفر را به ما نشان میدهد.
به شخصیت ها بپردازیم، بازیگر شخصیت (ایوان) تقرییا توانست بدرخشد،و با نگاهی که به جزئیات داشت توانست گاهی طنز های سر ضربی را به وجود بیاورد و همینطور گاهی کاملا مسلط بود به نقشش، و میتوانست هر جا به راحتی کارش را انجام دهد.و در در آوردن صدای ۳ شخصیت زن خلاقیت داشت و صدا و رفتار سه زن فرق داشت.
شخصیت(سرژ) : در صدا و بیانش طنز نرمی داشت که گاهی میتوانست شخصیت سرژ را برایمان جالب و قابل توجه کند،
شخصیت ( مارک) آقای کارگردان : و اما جلال احمدپور که نقش مارک را برای خودش در کنار وظایف کارگردانی اش برداشته بود گاهی حرص و اعصبانیت خوبی از این تابلو به ما نشان میداد.
خب مسلماً در شخصیت ها نکات منفی وجود داشت که:
شخصیت ایوان گاهی بیش از حد از خودش خنگی و دیوانگی نشان میداد و با انجام
... دیدن ادامه ››
بعضی کار ها کاملا هواس تماشاچی را به خود پرت میکرد مثلا : بازی با کتاب ها و بطری، اساساً بازی در پشت دو بازیگری که در حال دیالوگ گفتن هستن هواس را پرت میکند، مدیوم تئاتر کاملا با مدیوم سینما تفاوت دارد و باید در صحنه کاری کرد که تماشاچی جایی را نگاه کند که ما میخواهیم و کاملا با داستان پیش برود،شخصیت ایوان در هنگام دیالوگ گفتن دو شخصیت دیگر در گاهی اوقات به شخصیتی که دیالوگ میگفت نگاه نمیکرد و کار خوردش را انجام میداد که باز این باعث هواس پرتی میشود، در هنگام دیالوگ گفتن یک شخصیت باید همه به او نگاه کنند که تماشاچی بداند به چه شخصیتی نگاه کند.
(شخصیت مارک و سرژ کاش جا به جا بودن)
نوع راه رفتن، بیان و گریم دو شخصیت مارک و سرژ کاملا برعکس هم میباشد، آن رنگ لباس و عینک و سبیل و نوع مدل مو سرژ بیشتر به شخصیت مارک می خورد و برعکس.
شخصیت مارک با گذاشتن بیش از حد دست در جیب و نشستن و راه رفتن و نگاه کردن های از سر غرور ، غرور بیش حدی را به نمایش می گذاشت که این غرور اصلا نیازی نداشت باشد، چون حق با مارک هست و این تابلو سفید هست و بیشتر باید تلاش شود که شخصیت مارک در تلاش باشد برای فهماندن این که این تابلو سفید است.
نکات در مورد بازی ها بسیار است، و این ها فقط خلاصه و مهم ترینشان بود.
چند نکته دیگر در مورد کل نمایش برایتان مینویسم :
۱ : بیان ها گاهی تند و بدون احساس بود،بدون بیان کردن واضح کلمات
۲ : دیالوگ (زوج جوان) : در هنگام گفتن ، (این خانه برای یک زوج جوان مناسب نیست؟) و جواب مارک( زوج جوان؟!؟!) اشتباه است، خب در اصل سه شخصیت یاسمینا رضا مرد های میانسالی هستن ولی سه شخصیت نمایش شما جوان هستن و گفتن این دیالوگ در آن صحنه کاملا اشتباه است وقتی آنها واقعا جوان هستند.
۳ : موسیقی حس غم و دلهره دارد و مناسب نمایش نیست.
۴ : بازی زیادی با کتاب( به جز کتاب خوشبختی زندگی سنکا) هواس را پرت میکند.
۵ : صدای مادر که ایوان در می آورد خوب نیست. ولی دو شخصیت زن دیگر بهتر است.
۶ : نداشتن حلقه ازدواج در دست ایوان( تازه دوماد) و مارک(متاهل) و برعکس داشتن حلقه ازدواج در دست سرژ( کسی که مجرد است)
۷: و مهم ترین نکته : صحنه اول که مهم ترین صحنه ما است زودگذر و نا مفهوم است، آن لحظه هیجان آوردن تابلو، کنجکاوی تماشاچی برای دیدن این تابلو و تعجب مارک، هیچ کدام وجود نداشت و...
۸ : صحنه آخر، کدام اسکی سوار، روی تابلو چیزی کشیده نشد، و تماشاچی اصلا اسکی سواری نمی بیند که بخواهد پاک شود.
دستتون درد نکنه که در این روزها نمایشی روی صحنه دارید، شما فوق العاده هستید، خسته نباشید.
امیرحسین رستمی