در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حمیدرضا دانایی فرد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:15:52
 

حمیدرضا دانایی فرد

 ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۴
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش بی شیر و شکر نوشته حمید امجد که در اواخر دهه هفتاد به نگارش در آمد یک نمایشنامه اجتماعی انتقادی است که البته هنوز هم با مسائل امروز جامعه ما مرتبط است.مسائلی همچون دروغ،خیانت،عدم ارتباط و اعتماد اجتماعی بین مردان و زنان، نگاه نژاد پرستانه و تبعیض نسبت به مهاجرین افغانی که امروز کاملا یک مسئله همه گیر در جامعه ما شده است و رنگ وبوی سیاسی و امنیتی پیدا کرده است از جمله مواردی است که در این اثر به خوبی دیده شده است. اما می رسیم به شیوه اجرایی این اثر .... نمایشنامه بی شیر و شکر یک نمایشنامه رئال اجتماعی است که به اتفاقات و کشمکش ها بین آدم های مختلفی که در یک کافه کنار هم نشسته اند در اپیزودهای مختلف و جدا از هم می پردازد.ولی اتفاقی که در اجرای نمایش افتاده است اجرائی سورئال در فضایی وهم گونه است که در آن داستان ها و شخصیت های اپیزود های نمایش با هم در دنیایی خیالی با هم تلاقی پیدا می کنند و فضایی به شدت سنگین و با ضرب آهنگ بالا تولید می شود و حتی برای بیننده ای مثل من که کاملابا متن

نمایشنامه آشنا هستم و بارها آن را خوانده ام گیج کننده و سنگین به نظر می رسید و حالا چه برسد به تماشاچی که قبلا هیچ آشنایی با این نمایشنامه نداشته است.انتخاب شیوه های اجرایی متفاوت با ژانر اصلی نمایشنامه عمدتا برای آثار کلاسیکی اتفاق افتاد که تا به حال بارها آن نمایش با همان شیوه اجرایی اورجینال خود اجرا رفته است و همه تماشاچیان تئاتر با آن نمایش کاملا آشنا هستند مثل برداشت های اجرایی جدیدی که از نمایشنامه هایی همچون هملت ، مکبث ،کالیگولا... می شود و اتفاقا کارگردان کار جناب آرش دادگر دو سال پیش اجرای قوی از فریز مکبث فریز داشت که اثر بسیار موفق و جذابی بود ولی اجرای نمایشنامه ای همچون بی شیر و شکردر فضای متفاوت سورئال و وهم گونه که تا به حال اجراهای زیادی از نسخه اصلی نمایشنامه نرفته است شاید خیلی زود باشد و مخصوصا برای فضای تماشاچی ... دیدن ادامه ›› جوان تئاتر امروز ما درک آن کمی سخت و سنگین باشد. مثلا صحنه ای که توانست ارتباط بهتری با تماشاگر پیدا کند صحنه میز شش است که شاید آن هم به این دلیل است که بیشتر به فضای اصلی متن نزدیک بود.اما در مورد بازی ها انصافا باید گفت کار بازیگران در این کار بسیار سخت بوده است و زحمت بسیاری کشیده اند و بازی در چنین فضایی نیاز به تمرکز و خلاقیت بدنی زیادی دارد به طور کلی در کارهای استاد دادگر کنش بدنی حرف اول را در بازی و ایجاد فضای صحنه ای می زند و بدن بازیگران به شدت متاثر و مرتبط از هم و خلق کننده کنش های صحنه ای ویژه هستند.ضرباهنگ بازی ها اصلا نمی افتاد و شاید بهتر بود برخی بازی ها کنترل بیشتری می شدند بازی در چنین فضاهایی بسیار سخت تر از فضای رئال است و با توجه به عدم محدودیت های کنشی و شخصیتی در این نوع فضاها بازیگر با انرژی بسیار بالاتر و دست بازتر می تواند شخصیت را برای تماشاچی بازی کند در واقع مزیت این نوع فضا نسبت به کار رئال این است که شما وارد دنیای ذهنی و زیر پوستی و اصطلاحا زیر نقاب شخصیت های نمایش می شوید و شخصیت ها روتر و خودمانی تر هستند ولی در عین حال بازیگر باید حواسش باشد که در چنین فضای آزاد و شوخ و شنگی دچار افراط نشود و ظرائف کار فراموشش نشود.در بین شخصیت‌ها مبارک به شدت بازی هم ذات پندارنه ای دارد و البته در بروز احساسات خود هم کنترل خوبی دارد و نخواسته است خیلی از جایگاه مظلومانه شخصیت سو استفاده کند و اصطلاحا خود را ویژه تر نشان دهد. در هر حال نمایش بی شیر و شکر هر چند چالشی بسیار سخت و سنگین و متفاوت است و اینجانب بیشتر دوست داشتم همان فضای رئال نمایشنامه را تماشا کنم ولی در عین حال کاری جذاب و متفاوت است که تماشای آن را پیشنهاد می کنم و آرزوی موفقیت برای گروه نمایش دارم.
نمایش خوبی رو امشب دیدم استفاده از ایده اجرای عروسکی در برخی صحنه ها یک ایده جالبی بود که شکل روایتگری جدیدی رو به مخاطب نشان میداد تضاد شخصیتی بین دو کاراکتر یکی جدی و دیگری شوخ و ساده لوح صحنه های کمدی جالبی رو ایجاد می کرد و باعث خنده تماشاچی میشد از نظر موسیقی بهتر بود از سازهای دیگری مثل ویالن و فولوت هم در کنار گیتار استفاده بشه همینطور استفاده از افکت صدا و موسیقیایی در برخورد های فیزیکی و کلامی بین دو بازیگر اصلی می‌تواند فضای شوخ و کمدی کار را جذاب‌تر کند بازی ها خیلی خوب و جذاب در آمده بود و بازیگران کاملا در بیان و اجرا ی صحنه ها مسلط و هماهنگ بودند خصوصا بازی متفاوت رضوان سنجابی در نقش کلر که توانایی او در ارائه نقش های کمیک و ایجاد فضای طنز را به خوبی نشان می دادو در آخر تماشای این کار را پیشنهاد می کنم.
سپاس از حضور و نگاه شما🙏🏻💚
۲۳ فروردین
ممنونم از اینکه مارو برای دیدن انتخاب کردید و سپاس از متنی که گذاشتید🌺
۲۶ فروردین
نمایشی زیبا و قوی با بازی و عروسک گردانی توامان و استادانه خانم ها زرکش بهاری و سنجابی که تمام بار نمایش را خیره کننده بر دوش کشیدند..!
نمایشنامه ای پرداخته شده و رسا ، نشان از تبحر نویسنده داشت و کارگردانی مشترک آقای امیرصادقی و خانم سنجابی بر موفقیت نمایش سنگ تمام گذاشته بود..!
با تبریک به کلیت دست اندرکاران نمایش ، دیدن این نمایش موفق را در فرصت کوتاه باقیمانده به دوستانم توصیه میکنم ، به امید تماشای هنرنمائی های آینده🙏🏻💐💫
۰۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام و خسته نباشید به عوامل گروه نمایش رومولوس کبیر
نمایش خوبی بود تبریک میگم و گروه اجرا واقعا زحمت زیادی رو کشیده بودند و توانسته بودند اجرای در خور تحسینی داشته باشند گروه به شکل یکدستی کار می کرد و بیرون زدگی و اغراق در کار دیده نمیشد انتظار میره که شاهد اجراهای بیشتری از این سبک نمایش‌ها باشیم و البته این موضوع منوط به حمایت تماشاگران از این نوع تئاترهای است که در واقع تنها دغدغه یک اجرای هنری و تئاتری قوی دارند ادامه اجرای این سبک نمایش ها میتواند در دراز مدت سبب تغییر تحولات خوبی در آینده تئاتر در کشورمون بشه
سپاسگزارم از اینکه به تماشای ما نشستید 🌹🙏🙏
۲۶ بهمن ۱۴۰۳
سپاس از اینکه به تماشای ما نشستید 🙏🙏🌻🌻🎭🎭
۲۸ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود
اجرای بسیار جذاب و خوبی بود بازی علی پیله ور در نقش کارآگاه توپولفسکی خیلی متفاوت بود در کل اجرایی متفاوت با بازی های فوق العاده و ضرباهنگ قوی که شما رو خسته نمیکنه.تماشای این کار به همه توصیه میکنم.
ممنون از حضور و نظرتون بزرگوار
✌🧿🙏🏻
۲۹ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
می گویند که تمام قصه های دنیا در اساطیر گفته شده است و ما انسانهای امروزی در حال تکرار همان قصه های کهن اساطیری هستیم و دیگر قصه تازه ای برای گفتن وجود ندارد و تنها مسئله ای که میتواند اثری را جذاب کند شکل جدیدی از فرم و فضاسازی است.نمایشنامه باغ وهم شیشه ای با برداشت آزادی از نمایشنامه باغ وحش شیشه ای توانسته است به فرم و فضای وهم آمیز و کابوس گونه ای از این اثر تنسی ویلیامز برسد.استفاده به جا و متفاوت از نور و بازی با پنجره های شیشه ای که روایتگر موقعیت روحی و شرایط شخصیتهای نمایش است و استفاده از صندلی به عنوان سکویی برای پردازش شخصیتهای نمایش و... هرکدام ایده های جدیدی در روایتگری است که ذهن مخاطب را به شکل اساسی به هم میریزد و او را با اثری نوآورانه و جسور روبرو میکند.
البته کار خالی از اشکال هم نبود و مثلا در مورد شخصیت امیلی و رابطه او با تام باید توضیح بیشتری داده میشد و نباید قتل او به شکل یک شوک به تماشاچی القا میشد.استفاده از ساز دهنی به عنوان موسیقی متن چندان با فضای کابوس گونه سازگار نیست و بهتر بود مثلا از ساز دیگری مثل ویالن استفاده میشد.استفاده از دود برای القای وهم آمیز بودن نمایش ایده ای تکراری است و نیازی به آن نبود و تنها عاملی مزاحم و حواس پرت کن بود خود شکل روایت و بازی ها به خوبی وهم امیز بودن را به ما نشان میداد و ورود دود به صحنه فضا را تصنعی میکرد.
باغ وهم شیشه ای نمونه آثاری است که با فرم و فضا سازی جدید به ما راه جدید هر چند سخت برای روایت یک اثر نمایشی به ما ارائه می کند که میتواند فرم نمایشی آثار ما را از یکنواختی خارج کند کارگردان دست به ریسک بزرگی است و به جای یک روایت سر راست و رئال به سمت فضایی سورئال و وهم آمیزی با لحنی کابوس گونه رفته ایم گو اینکه ما داریم روایت کابوس جیم را از ماجرای پیش آمده میبینیم.
تماشای این اثربه شدت توصیه میشود.
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

09127812714