بر زمین میزندش» نه صرفاً یک نمایش، که شاهکاری خیرهکننده و بهغایت ماندگار در عرصه تئاتر معاصر است.
این اثر از همان لحظه آغاز، مرزهای تجربه معمول تماشاگر را درنوردید و تا واپسین ثانیهها، تجسمی از شگفتی و عمق هنر بر صحنه آفرید.
ترکیب درخشان متن، کارگردانی هوشمندانه علی شمس، و بازیهای بیبدیل بازیگران، از جمله دانیال خیریخواه، سبب شد که این نمایش همچون رویا یا خاطرهای حکشده در جان، تا مدتها از دل و ذهن تماشاگر پاک نشود.
هر قاب، هر دیالوگ، و هر لحظه این اثر، حامل بار معنا و احساسی بود که تکرار آن به آسانی ممکن نیست.
«بر زمین میزندش» بیتردید اثری است فراموشنشدنی؛ نمایشی که پس از خاموشی نورها و ترک سالن، هنوز در ذهن و عاطفه تماشاگر زنده میماند و بارها و بارها، در خاطره او جان میگیرد.
درود و هزار آفرین بر خالقان این شاهکار که مرز میان واقعیت و رویا را چنان محو کردند که فقط میشود آن را دید، زیست و هرگز فراموش نکرد.
در میان جمع خیرهکننده بازیگران «بر زمین میزندش»، دانیال خیریخواه همچون ستارهای پرفروغ، نگاهها را بهتمامی ربود.
آنچه اجرای او را شگفتانگیز و فراموشنشدنی میسازد، نه تنها تسلط کمنظیرش بر لحن و واژه، بلکه حضور فیزیکی بهغایت قوی و جنجالی اوست؛ حضوری که هر حرکتش، نبض صحنه را تندتر میزند و معنایی تازه به لحظهها میبخشد.
فیزیک حرکتی دانیال خیریخواه، ابزار بیان اوست؛ سکون و جنبش در وجودش، هریک معنای مستقل دارند و آنقدر قدرتمند نمایش داده میشوند که تماشاگر، گاه کلام را فراموش میکند و صرفاً از تماشای بدن و جان او سیراب میشود.
او با جسارت و شهامت، مرزهای بازیگری را میشکند و بیپروا، صحنه را تسخیر میکند.
درود بر دانیال خیریخواه، که با این حضور شگفت، تئاتر را از مرزهای کلام فراتر برد و به نمایش جسم و جان بدل ساخت.
و البته، تقدیر از تمامی بازیگران این نمایش که یکایکشان در خلق این تجربه فرا روزمره شریک بودند.
تماشای «بر زمین میزندش» به کارگردانی علی شمس, تجربهای بود سراسر غافلگیرکننده و فراتر از هر آنچه میتوان نامِ روزمرگی بر آن نهاد.
از نخستین دم تا واپسین پرده، این نمایش، مرا از حصار عادیترین لحظهها ربود و در اقلیمِ فراروزمرگی رها کرد.
هیچ چیز در این اثر، عادی و تکراری نبود؛ هر حرکتِ بازیگر، هر عبارتِ ساختارشکن، و هر تصویر بر صحنه، تماشاگر را به دنیایی نو و ژرف کشاند که در آن، خیال و واقعیت به طرزی حیرتآور به هم گره خوردهاند.
در تماشای این نمایش، انسان نه تنها شاهد روایت است، که خود را شریکِ بیواسطهی جریانی مییابد که مدام از مرزهای معمول فراتر میرود و اندیشه را به پرواز درمیآورد.
درود بر علی شمس و همکارانش، که با این آفرینش بیهمتا، نشان دادند تئاتر همچنان همان نیروی شگفتانگیز و دگرگونساز است که ما را از عادتها به سوی رؤیاها میراند.