نمایش «گیوتین» تجربهای متفاوت و تأثیرگذار بود که با ایده خلاقانهاش، مخاطب رو به فکر عمیق میبرد. داستان رقابت برای یک مرگ باشکوه در شهری که
... دیدن ادامه ››
صدای گیوتین توش طنینانداز شده، آدم رو یاد فیلم «لابستر» میانداخت. این شباهت به خاطر فضای نمادین و تم انتقادی مشترکشون بود؛ هر دو اثر به شکلی خاص، نگاه جامعه به ارزش زندگی و مفهوم انتخاب رو زیر سؤال میبرن.
از مواردی که «گیوتین» رو برجسته میکرد، هماهنگی دقیق بین بخشهای مختلف نمایش بود. طراحی صحنه با مکعبهایی ساده اما خلاقانه، فضایی مینیمال و در عین حال پویا ساخته بود. این مکعبها توی هر صحنه به چیزی مثل میز، صندلی یا دیوار تبدیل میشدن و این خلاقیت، هم داستان رو بهتر روایت میکرد و هم تمرکز مخاطب رو روی مفاهیم اصلی نمایش نگه میداشت. صحنهها خیلی روان و بدون وقفه تغییر میکردن که حس خوبی به کل نمایش داده بود.
موسیقی هم یکی از نقاط قوت اصلی نمایش بود. اجرای زنده مارال مینونژاد با آکاردئون، نه فقط حس و حال صحنهها رو بهتر کرده بود، بلکه بخشی از داستان رو پیش میبرد. این هماهنگی عمیق بین موسیقی و اتفاقات روی صحنه باعث میشد لحظات نمایش بیشتر تو ذهن مخاطب موندگار بشه.
بازی بازیگران هم بهطور کلی قوی و باورپذیر بود و همه نقشها به شکلی هماهنگ اجرا شدن. به ویژه ویدا قرهگوزلو و امین قنبری با نقشآفرینیهای خاص خودشون، لحظات تأثیرگذاری خلق کرده بودن که تماشاگر رو گاهی به هیجان میآورد و گاهی بغض رو توی گلوش مینشوند.
در مجموع، «گیوتین» یه نمایش خلاقانه و متفاوت بود که با استفاده از ایدهای خاص، فضاسازی دقیق و بازیهای تأثیرگذار، مخاطب رو به دنیایی عجیب و تأملبرانگیز میبرد. اگه دنبال یه تجربه عمیق توی تئاتر هستید، این نمایش رو از دست ندید.