در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال موسیقی | اخبار | نوازندگان و شهر‌ها
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:08:19
کنسرت تکنوازی پیانو رافایل میناسکانیان | نوازندگان و شهر‌ها | عکس

علیرضا محمودی

ساز‌ها عاشقان نوازندگان چیره‌دست‌اند. چشم به راه مردان و زنانی که جنین سخت فلزی‌شان را، جوهر‌ه سترون پوست‌وارشان را و جبون بی‌منفذ ایستایی‌شان را چون نوزادی ترد و ظریف و رها به جهان صدا قابله‌گی کنند و تولدشان را به جهان‌شنیدن و درک چراغانی، که ساز بی نوازنده نیست جز شیی در میان اشیاء.


برای چنین زایمان بزرگی از هیچ به هجاء و از سکوت به صدا، که نواختن راز بزرگ آن است، نوازنده باید سالها در آستانه شهرساز دربانی و نگهبانی و شب زنده‌داری کند. آنقدر بر در ساز بکوبد تا شهریاران صدا او را به کسوت شهروندی درآورند. سالها می‌گذرد تا یک شهروند، شهردار شهر ساز شود و روحش را به روح شهر ساز بدمد. ساز شهری است، مشتاق فتح به دست شهروندی که بهتر او را بنوزاد و او را دوباره متولد کند در باروها و بنا‌ها و برج‌های صدا و دوباره تولد و دوباره زایمان و دوباره حلول روح نوازنده در شهر ساز و دوباره شنیدن و دوباره معجزه نوا‌هایی که راهی می‌شوند برای درک، برای فهم و برای حادثه بزرگ غنا.



شنیدن صدای پیانوی رافائل میناسکانیان در شب بیست و یک خرداد در تالار وحدت، درک تولد صدای سازی بود که برای نواختن با انگشتان مردی که بیش از نیم قرن شهروندی و شهرداری و شهریاری در شهر پیانو حال خود بارویی از کلانشهر صداست، لحظه‌ها را نفس نفس روی صحنه می دمید در ریه‌های تماشاگران. نوازنده که کنار ساز ایستاد، انگار ساز به احترامش به آستانه آمده بود. نوازنده که با ساز یکی شد و روح که از سرانگشتان نوزانده کلاویه‌‌ها را به کالبد ساز جاری کرد و همین که تالار گوش شد برای سونات شماره هفت لودویگ وان بتهوون، انگار ساز می رقصید از خوشی. صدا ترنم نبود، ترقص بود.
رافائل میناسکانیان، شاگرد بزرگ امانوئل ملیک اصلانیان، آهنگساز و معلم بزرگ موسیقی در ایران نوازنده و مدرس بی‌همتای پیانو در ایران با اجرای چهار سونات بتهوون بار دیگر نوای ابدی و دریایی موسیقی نابغه آلمانی را با نوازندگی کم نظیر خود در تالار‌های تهران طنین انداخت. بدون شک شرح آنچه که مخاطبان آن شب شنیدند تنها به شنیدن امکان‌پذیر است و درک چنین محضری تنها به حضور ممکن. دریچه‌هایی که موسیقی بتهوون به جهان تا همیشه گشاده است، آن شب نغز و دلنشین در روح مخاطبان خلید و در شب تب زده خرداد وارد خیابان‌ها شهر شد. ما شهروندان جهان صدا شده بودیم. زیر بارویی که انگشتان نوازنده بنایش کرد. سونات مهتاب بیرون بود. در حوالی حافظ، در تقاطع فردوسی. تا جایی که چراغ‌های شهر شب را به شور و صدا مهتابی کرده بودند. و این‌چنین است که شهرها عاشقان نوازندگان چیره دست اند.
* نویسنده و روزنامه نگار

منبع: عصرایران

۲۳ خرداد ۱۳۹۴