از هنر کم سر در می آورند. همه شان خود را می گیرند. قیافه هایشان جدی است. حرفهای گنده گنده می زنند. مدام تئوری می بافند. در حالی که توده ی وسیعی از ما، نود و نه درصد از مردم، مثل بردگان زندگی می کنند.
نمایشنامه داستان یک زن اشرافزادهٔ روس و خانوادهاش است که بهعلت قرض، رو به ورشکستگی هستند و باغ آلبالوی خاطرهانگیزشان در گرو بانک است، و چون خانواده غیر از قرض عایداتی ندارد، قرار است در موعد معینی باغ و ملکشان حراج شود. درعینحال، این خانواده هیچ کاری برای نجات خود و جلوگیری از فروش باغ انجام نمیدهند، و در پایان، باغ آلبالو به یک دهقانزادهٔ تازه به ثروت رسیده فروخته میشود و خانوادهٔ رانوسکی باغ را ترک میکنند، درحالیکه صدای تبری که درختهای باغ را قطع میکند شنیده میشود.
درباره نمایش:
نزدیکهای طلوع است. هوا سرد و یخزده است؛ اما با این حال درختان آلبالو شکوفه زدهاند و خودنمایی میکنند. لوپاخین و دونیاشا منتظر آمدن مادام رانوسکی هستند. لوپاخین دوست خانوادگی مادام رانوسکی است و دونیاشا ندیمهی خانگی باغ آلبالو است. ۵ سال است که مادام رانوسکی به پاریس رفته و حالا بالاخره به خانهی مادریاش برمیگردد. جایی که تمام درختان و اتاقهایش را خاطرات شیرین کودکیاش تسخیر کرده است. بالاخره مادام رانوسکی به همراه دخترش، آنیا و دخترخواندهاش، واریا میرسند.
درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز میشود.
توجه مهم: این نمایش راس ساعت ورود آغاز میشود و به هیچ عنوان حتی ۳۰ ثانیه پس از بسته شدن درب سالن و آغاز نمایش، ورود به سالن امکان پذیر نیست. با توجه به ترافیک محدوده خیابان نوفل لوشاتو و ولیعصر لطفا حتما ۳۰ دقیقه زودتر در بوتیک تئاتر ایران حضور داشته باشید. برای مخاطبان محترمی که به هر دلیلی مجبور میشوند در حین اجرا سالن را ترک کنند، برگشت دوباره به سالن امکان پذیر نیست. بلیت پس از آغاز برنامه اعتبار و امکان ورود ندارد و بلیت در اختیار سالن و گروه نمایشی قرار میگیرد و امکان جابجایی نیست.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید