اسی که به جرم قتل زندانی است، با کمک رفیقش حاج توفیق از زندان آزاد میشود. اسی پس از آزادی سراغ دوستش علی میرود که در تعمیرگاه کار میکند او پیش توفیق میرود. توفیق میگوید قصد انتقام گرفتن از زنی به نام رعنا را دارد و اگر اسی این کار را بکند در قبالش ده میلیون پول میدهد