یک روز صبح یوزف کا که در آپارتمان در کنار همسایههایش زندگی میکند در خواب است که مأموران قانون بی اطلاع وارد اتاقش میشوند و به او میگویند که دادگاهی شدهاست اما کسی از اتهام وی حرفی نمیزند.
تماشاگر گرامی، درب سالن راس ساعت آغاز نمایش، بسته میشود و به هیچ عنوان امکان ورود پس از بسته شدن درب وجود ندارد.