کارگردانی براساس وضعیتی که در لحظه شکل می گیرد نه آن وضعیتی که میسازیم و از قبل میچینیم. ساختن، ویران ساختن وضعیتی که همزمان که برای ما زیست در لحظه است، برای مخاطبی که از بیرون میبیند جذاب است، تماشایی است و درام است؛ اما نه آن درامی که ما چیده ایم و هدفمان از آن القای مفهومی ثابت و مشخص است. بلکه درامی که همزمان در ذهن مخاطبین متفاوت به اشکال متفاوت شکل گرفته و بر اساس برداشت خود مخاطب است که تحلیل میشود و به نتایجی متفاوت از دیگر مخاطبان میرسد. از این رو خود مخاطب هم همزمان میتواند جزئی از اجرا باشد در یک جهان موازی! محدودیتی در این شکل کارگردانی وجود ندارد و مثلا میتواند ترکیبی از سبک ها و اشکال نمایشی متفاوت باشد یا بر اساس متونی غیر از درام شکل بگیرد. این نوع کارگردانی خروجی ای ارائه میدهد که اصیل است! چرا که بازنمایی و چیده شده بر اساس متون و روشهای آموخته شده نیست و از بتن زندگی در لحظه بیرون می آید.