نمایش›تیزتک

خلاصه: یارتا، فرزند شهید خلبان با خرچنگی کوچک و صخره ای کنار دریا دوست است.
تیزتک جنگنده ایست که خلبانش با خروج اضطراری از جنگنده بیرون پریده و خودش که در سقوطی معجزه وار سالم مانده و حامل دو موشک عمل نکرده است. در پناه صخره ای پنهان شده تا گروه جستجو به سراغش بیاید. یارتا که هواپیماهای جنگی را مسئول شهید شدن پدرش میداند. ناگهان با تیزتک روبرو میشود. او در جریان این آشنایی مفاهیم هدف رسالت و ایثار و از خودگذشتگی را درک میکند و متوجه میشود که پدرش در راه هدف به شهادت رسیده. او در اقدامی عجیب وقتی از بیسیم جنگنده خبر حمله دشمن را میشنود همراه تیزتک در ادامه راه پدرش به میدان مبارزه میرود و صخره و خرچنگ می مانند تا دیگر فرزندان شهدا را از غم دلتنگی برهانند و امید را دل آنان زنده نگاه دارند.