شکیبا شاهوردی فعال هنری

درود و با عرض خسته نباشید.راستش من با کار ارتباط برقرار نکردم و دلیل اصلیش فکر می‌کنم صدای به شدت ضعیف دو بازیگر اصلی بر روی صحنه بود و مایی که ردیف چهارم نشسته بودیم خیلی از دیالوگ ها رو متوجه نمی‌شدیم و خب یه سری جاها طبیعتا داستان از دستمون در می‌رفت و به حس مدنظر نمی‌رسیدیم
با ارزوی موفقیت🌹

درود و عرض خسته نباشید.
با تمام احترام به عوامل این اثر،نمایش فاقد جذابیت و کشش لازم بود.مخصوصا برای کسانی که اثر اصلی ای که ازش برداشت شده رو دیده باشند.حتی کپی خوبی هم نبود.شخصیت ها بیشتر تیپ بودند.بازی ها چند تایی خوب و چندتایی احتیاج به کار داشتند.
کمدی کار هم در حدی نبود که از ته دل بخندم.نمیدونم حالا من سخت خندم میگیره یا دیگرون خیلی راحت با رمز گوشی که ۷۸۷۷ه قهقهه میزنن!
یه جاهایی واقعا حوصلم سر میرفت از بس کش داده می شد و یه جاهایی تعجب میکردم از اینکه خیلی سریع ماجرا لو داده میشد و دعوا و کات...و دوباره از سر گیری ماجرا انگار نه انگار که اتفاقی افتاده!
واکنش هایی که صورت میگرفت مناسب کنش نبود!
مثلا کسی که روی مادرش حساسه.مادری که این قدر همه کارای خونه رو انجام میده و میفهمه که زنش بدون اطلاع اونو تو خونه سالمندان میخواسته بفرسته نباید واکنش اینقدر سرسری باشه نباید کمیک باشه.نباید دوباره شخصیت به راحتی به قبل این ... دیدن ادامه ›› ماجرا برگرده
من هیچ چرخش شخصیتی ای تو کاراکترها ندیدم
جای موسیقی زنده حس میشد.این کار میتونست هیجان انگیزتر و کمدی تر و همچنین عمیق تر باشه‌...
راستی ایده ی نور برای تراس رو دوست داشتم:)
به امید کارهای قوی تر

متاسفانه کار ضعیفی بود.متن فاقد جذابیت بود.حتی دراماتیک هم میشه گفت نبود.دیالوگ ها خیلیاشون خوب شنیده نمیشد و من مخاطب با این که در ردیف جلو ... دیدن ادامه ›› نشسته بودم متوجه نشدم.موسیقی بد نبود.اون خانم زیبایی که نقش آفرینی میکردند متاسفانه بسیار مصنوعی و مونوتن دیالوگ میگفتند.بازیگر نقش اصلی بازیشون بد نبود ولی میتونست بهتر باشه.از زمان مرگ ایشون تازه یه کوچولو نمایش جون میگیره و اون دوتا کاراکتر وسواسی تونستند از مخاطب خنده بگیرند ولی متاسفانه خیلی زود قطع شد و باز هم نتونست مفهوم و دغدغه ی نویسنده رو به مخاطب نشون بده چون اصلا طوری پیش نمیرفت که همذات پنداری صورت بگیره...ولی خب گروه،گروه جوانی بود.به امید کارهای قوی تر❤🍀
تابلوهای نقاشی قشنگی بود؛)