«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
موضوع خوبی برای نمایش انتخاب شده و این ویژگی به کار اهمیت میدهد. ساناز بیان به روش و علاقه خود یعنی روایت نمایشی سوژه ای را انتخاب کرده تا احساس ما را در خصوص آدم های متفاوت روی زمین تحریک کند. این آغاز یک هیجان و احساس است در آبی مایل به صورتی....و.و
نمایش خاص و متفاوتی بود. حضور این همه بازیگر جوان به نمایش حس خوبی داده است. من به هوای نمایشنامه به دیدن اثر رفتم و برخی بخش های نمایش واقعا تفکربرانگیز است. بخش آخر یعنی اپیزود حرف های قرمز و چند مرد که مشغول خوردن هندوانه هستند و حرف های سیاسی می زنند واقعا عالی است. اپیزود زن و شوهر و تنهایی آنها هم که نمی توانند با هم حرف بزنند واقعا دردناک بود. بازیگر های جوان واقعا خوب هستند بخصوص کریم آقا و مرد آخر که درباره حرف های سیاسی روایت می کند. این نمایش از آن کارها بود که مرا به فکر وادار کرد. ریتم خوب و نمایشنامه و شور بازیگران خیلی خوب است. آقای سروش طاهری فقط بازیگر خوبی نیست. کارگردانی او هم خیلی خوب و خلاقانه است. خسته نباشید به این گروه جوان
شب گذشته نمایش فعل را دیدم. خیلی خیلی طولانی و پر از لحظات خسته کننده است. به راحتی می توانست نمایش در شصت دقیقه اجرا شود. از همان صحنه اول می شد حدس زد سرنوشت اثر چه می شود. اصرار برای گفتگوهای طولانی یکی از مشکلات این کار بود و ای کاش چنین نبود...و
"به راحتی می توانست نمایش در شصت دقیقه اجرا شود."
- به راحتی رو میشه کمی برامون باز کنید؟
از همان صحنه اول می شد حدس زد سرنوشت اثر چه می شود.
- منظور شما کدوم صحنه است؟ و چه چیزی رو میشد حدس زد؟
نمایش ساده و با ریتم خوب و بازی باور پذیر بازیگران که تماشاگر راضی از سالن بیرون می آید. کارگردان به خوبی توانسته نمایش را با هماهنگی خوبی کار کند و بعد از دیدن چندکار عجیب و غریب که دلم نمی خواست درباره آنها بنویسم این نمایش مرا به شوق آورد.
نمایش قابل قبول با بازی های خوبی بود. موضوع خوبی داشت با نگاه متفاوت که همه بازیگران نمایش هماهنگ و پرتلاش بودند. چند لحظه نمایش و موقعیت نمایشی چنان جذاب و غیرقابل پیش بینی بود که از ته دل خندیدم. برایم جالب بود که با وجود اجرای چند نمایش در این سالن اما نمایش فوق دکور سخت و زیادی داشت و نشان می دهد گروه نمایش به این ویژگی کار ارزش داده است.
نمایش را روز قبل دیدم. به نظرم تلاش دو بازیگر نمایش و نمایشنامه قابل تقدیر است. تغییر صحنه ها و فاصله زمانی برای تعویض لباس و یا آماده شدن صحنه ریتم نمایش را کند می کرد و می توانست این اتفاق بهتر اجرا شود. نگاه کردن به ما به عنوان کسانی که پشت پنجره هستیم این حس یعنی بیرون پنجره را برای ما تصنعی می کرد و کاش فکر دیگری برای این بخش می شد.
اما اتفاقی به نام تئاتر در این اجرا مشهود بود و باید از تلاش گروه برای اجرای نمایشی با ایده های خوب تشکر کنم.
هر کاری نقاط قوت و ضعف خود را دارد. قسمتی از ضعف این کار البته به ما برمی گردد و قسمتی دیگر هم عطف به شرایطی است که خارج از ارداه و توان ماست. این که فرمودید اتفاقی به نام تاتر در این اجرا مشهود بود بهترین تعریفی است که می توان از یک اثر کرد. ممنون از نقد و نظرتان دوست عزیز.
نمایش بکت در فضاسازی و ایده اجرا بسیار موفق است. حصار مقابل تماشگر و بازی بسکتبال خیلی ایده اجرایی خوبی است. بازی آقای جمالی و داریوش موفق را دوست داشتم. کارگردان از فضا و محیط سالن خوب استفاده کرده بود . اما به نظرم این سوژه یعنی قدرت و فساد دیگر زیاد کار شده و بیش از ده سال است با این سبک و شیوه نمایش هایی را می بینیم. مکبث آرش دادگر و حتی هملت این کارگردان در این فضا بود. من تلاش گروه و کارگردان را قابل ستایش می دانم.
نمایش را دیدم. این موضوع یعنی بزرگ ترین خودکشی دسته حمعی تاریخ بستر خوبی برای تبدیل به یک نمایش را دارد. گروه زحمت زیادی کشیده و انتخاب این موضوع نگاه خوبی است. فقط ای کاش نتیجه و یا فکری در کار جاری می شد تا فقط به روایت واقعه بسنده نشود. تلاش گرون قابل احترام است.
چقدر حس خوبی دارد این نمایش. غم و امید و عشق و زندگی و مرگ با زبانی شاعرانه در این نمایش پرداخت شده است. بازی های عالی که واقعا فکر می کردم همه دارن روی صحنه با نقش هاشون زندگی می کنند. پدر که حس دلسوزی مرا تحریک می کرد. آقای قبادی چنان غرق نقش شده که وقتی حرف می زد دلم می خواست کنارشون بودم و بهشون آرامش می دادم. چقدر این پدر دردمند بود. مادر یک جاهایی پردرد و جاهایی مثل یه مادر مهربان و خانم افشار که همیشه روی صحنه خوب هستند. آقای شاه محمدلو روی صحنه خیلی شیرین هستند. من تا به حال نمایشی از ایشان ندیده بودم. چقدر راحت و شیرین بازی می کنند. حسین پورکریمی یه جوان عاشق و سردرگم رو چنان باور پذیر بازی کردند که وقتی کلاه سر گذاشتن و بغض کردن منم دلم گرفت از این عشق ناکام. سروش طاهری چقدر خوب هستند. با این که نقش کوتاهی در چند دقیقه دارند ولی بسیار تاثیر گذار هستند. خانوم آبان هم نقش دختر خانواده را چقدر خوب بازی کردند. یه دختر پراحساس....... چقدر بازیگرها خوب بودند. من زمان را نفهمیدم. فضای شاعرانه نمایش و موسیقی خوب. باید از کار آقای شهرام کرمی از اجرایی پرشور به دور از شوخی های این روزهای تئاتر تشکر کنم. من کارهای گروه تئاتر شایا را دوست دارم ولی این نمایش تاثیر زیادی روی من گذاشت.
منتظر دیدن این نمایش خواهم بود. دیدن نمایش های گروه تئاتر شایا برای من فرصت خوبی بوده تا تئاتر را دنبال کنم. من جزء اولین تماشاگران این نمایش خواهم بود.
من این نمایش را دیدم. کاری تصویری و جذاب بود. برداشت از رمان معروف بینوایان که به شکا مدرن اجرا رفت. بازیگران خیلی خوب بودند. بخصو نقش کوزت و بازرس که بسیار باور پذیر بازی کردند. کارگردان تصویرسازی بسیار خوبی دارد و تصویر آخر بادکنک های نمایش که در اطراف کوزت یک شکل را درست کرده و تصویر عالی بود و برای همیشه در ذهن من می ماند.
من امشب نمایش را دیدم. خانم رویا افشار مثل همیشه عالی بودند. مارال فرجاد و حمید فلاحی هم خیلی خوب بودند. برخی شوخی ها به نظرم لازم نبود و سطح کار را نازل می کرد. معلوم بود زحمت کشیدند گروه نمایش
من نمایش را روز جمعه دیدم
اثری متفاوت است. هنوز دارم به نمایش فکر می کنم. هیچ عامل فریبنده ای در نمایش نیست. من کارهای گروه تئاتر شایا را دنبال می کنم و مطمئن هستم این گروه نمایش خیلی با حساب و دقت کار می کنن. بازی ها خیلی خوب است و نور و فضاسازی. دیالوگ ها شما را به فکر وادار می کنند. کار عجیبی است که شما را به فکر وادار می کند و اگر دوست دارید نمایش عجیبی ببینید این اثر را از دست ندهید
نمایش سخت و طاقت فرسایی بود که زحمت گروه و کارگردان قابل تقدیر است. کاش تایم کار کوتاه بود. من واقعا بعد از سه ساعت خسته و آشفته سالن را ترک کردم و دلم می خواهد کارگردان به این نکته توجه کند که در سالن مولوی با صندلی غیر استاندارد سه ساعت نشستن کار سختی است