چند خط دلنوشته در رابطه با مادر در نمایش عدم
مادر در نمایشنامه حضوری فیزیکی دارد، اما فاقد قدرت تکلم و تحرک است. این مسئله او را در جایگاه نمادی فلسفی قرار میدهد که میتوان آن را از چند منظر بررسی کرد:
1. نماد عدم:
مادر به دلیل شرایط جسمانیاش، نمایانگر مفهوم "عدم" در زندگی است. او هست، اما انگار نیست.
این "عدم" میتواند به مفاهیمی چون پوچی، بیمعنایی، انفعال و سکون تعبیر شود که در زندگی بسیاری از افراد وجود دارد.
مادر در عین حال، محوری است که تمام اتفاقات نمایشنامه حول آن رخ میدهد.
2. نماد
... دیدن ادامه ››
ناظر خاموش:
مادر، ناظر تمام کشمکشها، تنشها و رنجهای خانواده است.
او شاهد خاموش تمام اتفاقات تلخی است که برای فرزندانش رخ میدهد، بدون آنکه قادر به دخالت یا ابراز وجود باشد.
این مسئله، به نوعی تراژدی انسان مدرن را نشان میدهد که در مواجهه با مشکلات و درد و رنجهای پیرامون خود، احساس ناتوانی و انفعال میکند.
3. نماد قربانی:
مادر، قربانی شرایط و اتفاقاتی است که در گذشته برایش رخ داده است.
او نمادی از انسانهایی است که در زندگی شکست خورده و به حاشیه رانده شدهاند.
این مسئله، پرسشهایی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند: آیا مادر مسئول وضعیت فعلی خود است؟ یا قربانی شرایط و جامعه؟
4. نماد ارتباط با گذشته:
مادر، تنها شخصیت نمایشنامه است که به طور مستقیم با گذشته و خاطرات آن در ارتباط است.
او نمادی از پیوند نسلها و تأثیر گذشته بر حال است.
قاسم در طول نمایشنامه بارها با مادر صحبت میکند و از گذشته میگوید. این مسئله نشان میدهد که گذشته، همچنان بر زندگی او و فرزندانش سایه افکنده است.
5. نماد نیاز به مراقبت:
مادر، نمادی از انسانهایی است که نیازمند مراقبت و توجه هستند.
او به تنهایی قادر به برآوردن نیازهای اولیه خود نیست و به دیگران وابسته است.
این مسئله، مفهوم مسئولیتپذیری در قبال دیگران را مطرح میکند.
به طور خلاصه، نقش مادر در نمایشنامه "عدم" از لحاظ فلسفی، نمادی چند لایه و عمیق است که به مفاهیمی چون عدم، پوچی، انفعال، قربانی شدن و تأثیر گذشته بر حال اشاره دارد.