نمایش عجیبی بود کلفتی که عاشق خانم هست و اینو میشه از تمام نگاها و عمق چشم و سلول دید ولی می‌خواهد خانم را نابود کند و در مقابل کلفتی که تنفر ریشه ای از خانم دارد و بارها موقعیت داشته ولی کار را تمام نکرده و خانمی که به شیوه بورژوازی خودش کلفتها را مثل بچه‌اش میداند و سوالی که پیش می آید مقصر کیست کلفتها؟خانم؟جامعه؟
در مورد شیر فروشها چون در داستان اصلی نیستن و کار برداشت آزادی از ژان ژنه هست حرف نمیتونم بزنم چون میترسم اسپویل بشه کار هر چی جلو رفت بیشتر شگفت زده شدم و بر خلاف کارهای معمول که شروع خوب و نیمه خسته کننده ای دارند این کار شروعی پر از پرفمنس،سایه،عروسک گردانی، داشت و پایانی با طنز کنترل شده و چک آخر در پایان که گره گشایی کرد مخصوصا خود من درگیر شیرفروشها بودم که جریان چی هست!
امیدوارم موفق باشید و امتیاز من به این کار ۴ از ۵ هست ولی به خاطر جوان بودن گروه و تلاش و سختی‌هایی که میدونن برای ساخت کارهای بدون چهره هست عدد۵ رو میدم