بر گزاف نیست اگر بگویم نمایش "چهار/ده" یکی از بهترین و پرمفهومترین نمایشهایی بود که اخیرا دیدم.
مهمترین نکتهای که در این نمایش
... دیدن ادامه ››
دیدم همگویی (دیالوگ همپوشان) بود که شبیهساز زندگی روزمره و گفتوگوهای طبیعی بین افراد است. من این رو دوست داشتم از این جهت که کمی تماشاچی رو دخیل میکنه و حق انتخاب میده که روی هر گفتوگویی که میخواد تمرکز کنه.
نکته بعدی پخش تصویر توسط ویدئو پروژکتور در حین نمایش که به نوعی mise en abyme است (البته متفاوت از نمونههای کلاسیک آن) و یه جورایی معکوس فیلمتئاتر
در این نمایش چهار بازیگر وجود داشت:
یکی مردی که در ابتدای نمایش در اتاقک شیشهای شبیه اتاق نگهبانهان بود. همین مسئله دو نکته را به من الغا میکرد: یکی نگهبان بودن این مرد (اینکه بخواد قانون وضع کنه)؛ دوم مسئله سراسربینی یا Panopticon (به دلیل بالا بودن اون اتاقک و شیشهای بودنش.)
این شخص در کل طول نمایش در تلاش برای کسب اطلاعات از دیگر افراد و وضع قانون و چارچوب است (مثل قانون خوراکیها و رفتن به توالت و...) این شخص به طرز عجبی منو به یاد لیبیدییف در رمان ابله داستایفسکی میاندازه.
همین شخصیت در جایی دیگر شخصیتها رو به جان همدیگه میاندازه و انگاری از این مسئله لذت میبره.
دیگری مردی که یه جورایی نماینده نسل جدیده، به هیچ چارچوب و قانونی پایبند نیست، اخلاق تندی داره، اهل کامپیوتر و دنیای مجازیه؛ ولی در عین حال اهل درد و دل و گفتوگو هم هست (چیزی که خیلی انتظار نمیره)
زنی که دکتری زبانشناسی داره (و زبان ناآرامی داره و به مخاطب اجازه صحبت کردن نمیده)؛ آکادمیک و اهل کتابه و در زندگی زناشویی ناموفق
زنی که دانشجوی روانشناسیه و به دنبال تست بقیه از روی خطوطی که میکشن (و این به نوعی نوسوادی ایشونو نشون میده، اینکه علاقه داره از چیزی که اخیرا یاد گرفته استفاده کنه.)
من در این نمایش دو چیز رو به وضوح دیدم: 1. اگزیستانسیال (دازاین) 2. گریز از آزادی (به یاد کتاب اریک فروم) که اگر بخوام اینجا توضیح بدم خیلی طولانی میشه.
در بعضی جاها شخصیت برای اینکه حرف خودش رو به کرسی بنشونه داد میزد، غافل از اینکه کلمات بایستی بلند باشند، نه صدا!
بعضی حرکات تکراری نشان دهنده روزمرگی است؛ و اینکه آغاز و پایان داستان شبیه بود نشان دهندۀ چرخش زندگی.
مچاله کردن کاغذ توسط شخصیت خیلی جالب بود، هم نشان دهنده اینه که اهل کاغذ و قلم نیست (چون اهل کامپیوتر و تکنولوژیه) و هم واقعا نشان دهنده خونشه که ویرانه.
خیلی بیشتر میشد صحبت کرد ولی فکر میکنم از حوصله مخاطبان خارج است.
حتما حتما توصیه میکنم ببینید. اگر آشنایی مختصری با اگزیستانسیالیسم و روانشناسی اروین د. یالوم هم داشته باشید که خیلی بهتره.