در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | هدیه میرزاده درباره نمایش مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها: نقد مرثیه ای برای کتاب سوزی ها در روزنامه بانی فیلم مورخ 93/10/30
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:44:01

نقد مرثیه ای برای کتاب سوزی ها در روزنامه بانی فیلم مورخ 93/10/30
منتقد: هادی خان‌محمدی
«مرثیه ای برای کتاب‌سوزی ها» دومین اثر از سه گانه علی اتحاد با نام «گنج سوخته» این روزها در فرهنگسرای نیاوران در حال اجراست. علی اتحاد که در دهه اخیر به عنوان یکی از پرکارترین هنرمندان عرصه هنر معاصر، مجموعه آثاری را با عنوان «رازورزی» در قالب هنر پرفورمنس، اینستالیشن و ویدئو آرت ارائه داده این بار نیز در «مرثیه ای برای کتابسوزی ها» در ادامه همان مسیرپیشین خود و با گروهی به مراتب حرفه ای و شناخته شده باز سراغ تجربه ای متفاوت در نگاهی به تاریخ، زبان و هویت و البته عنصر محوری انهدام و تباهی رفته و تلاش کرده آنها را در قالب های مختلف بیانی خود در اشتراکی تعمقی با مخاطب همراه شود. سابقه تالیفی علی اتحاد در زمینه تحقیق و نقد هنر به ویژه هنر مفهومی، پرفورمنس و هنر چندرسانه ای، او را در کنار تجربه های اجرایی اش به خلق اثری منسجم با ویژگی های خاص اجرایی و پرداخت مفهوم رهنمون ساخته است.
رخداد نو علی اتحاد در قالب یک پرفورمنس چندرسانه ای بیش از این که مرثیه ای بر کتابسوزی ها باشد. مرثیه ای بر هویت تاریخی فروپاشیده و منهدم شده است. هویت کسانی که واژه ها را، سخن ها را و درنهایت خود بوده-شان را فراموش کرده اند، زیرا واژه هایشان را سوزانده و نابود کرده اند. هویتی که باید با ... دیدن ادامه ›› واژه ها ثبت می شده و پشتوانه ما می بوده نابود گشته است و دیگر کسی قادر به نوشتن آنها نیست، چون چیزی به خاطر نمی آورد. ناتوانی و درماندگی ای که زن (نورا هاشمی) در انتهای اجرا به آن رسیده، درماندگی و انفعال امروزین ماست که نه خود را بیاد می آوریم و نه می-توانیم چیز نویی بر بستر خود بنویسیم.
کاربرد واژه رخداد که به عنوان ریشه ای آثار هنر پرفورمنس یعنی نمایش گونه های” Event «(که به اتفاق یا رخداد ترجمه می شود) اشاره دارد. از همین واژه موضع هنر اجرا در برابر تئاتر آغاز می شود و اجراگری هنر پرفورمنس به جای وانمودن واقعیت که آن را کار تئاتر می داند، به دنبال بازآفرینی عینی واقعیت است؛ یعنی اجراگر پرفورمنس نه به دنبال بازی کردن که به دنبال هرچه نزدیک تر کردن خود به واقعیتی قابل لمس است. دیگر مورد مهم در مورد هنر پرفورمنس ایجاد زمینه ای برای پیوستن تماشگر با اجراست، به طوری که حتی قسمتی از اجرا به دست تماشگر یا کل تماشاگران پیش برنده طرح اثر باشد. با اینکه در این کار نیز ارتباط نزدیکی بین مخاطب و اجراگران ایجاد شده و حتی در صحنه ای از تماشگری برای پیش برد متن استفاده می شود، اما به دلیل طرح کلی کار که نقل و سخن محور است تا حرکت محور کمابیش فاصله ای در موضع اجراگران با تماشاگران احساس می شود. البته به این نکته باید توجه کرد که این موضوع شاید ریشه در تاریخ نمایشی ما دارد؛ بخصوص آثار نقالی و مرثیه و روحوضی که برخی آنان را دارای توانی برای بهره گیری در هنر پرفورمنس می دانند. به نظر می رسد علی اتحاد نیز با توجه به درون مایه این رخداد که وجهی تاریخی سنتی از فرهنگ ایرانی دارد، بیشتر از آن که به دنبال فرم های تجربه شده غربی برود، هم در طرح اجرا و به خصوص در زبان به دنبال نوآوری پیوسته با ریشه های فرهنگی مان دارد.
در جستجوی اسلاف این نگرش هنری به تاریخ و مفهوم هویت در حوزه هنر و ادبیات ایران به رگه ای در برخی آثار آیدین آغداشلو می توان رسید که حول محور انهدام و در پیوستگی عناصر تاریخی نماینده شده اند و همچنین بیشتر آثار بهرام بیضایی که هم در دغدغه هویت تاریخی و هم در زبان آثار با رخداد اتحاد به اشتراک رسیده اند .زبان این رخداد که می توان آن را برجسته ترین توان اجرایی کار نیز دانست توانسته با رسانایی دورنی خودارتباط مخاطب با صدایی تاریخ را بیشتر میسر کند و بر اعماق زمانی زخمی که از آن روایت می کند بیشتر تاکید ورزد.به نظر می رسدعلی اتحاد به دنبال زبانی با ماهیت تاریخی به زبان آثاری نظیر نمایشنامه های تاریخ واره بیضایی نزدیک شده است. البته بیضایی نیز این زبان را که در آثاری نظیر «مرگ یزدگرد»، «طومار شیخ شرزین» و«فتح نامه کلات» بکار بسته خود در برداشتی خلاقانه از اندک متون منثور فارسی چون «تاریخ جهانگشای جوینی» و «تاریخ بیهقی» و برگردانده هایی از «اوستا» و «ارداویراف نامه» در ترکیبی با واژه های کم کاربرد فارسی سره خلق کرده. علی اتحاد نیز در رخداد خود تلاش نسبتاً موفقی در به کارگیری این چنین زبانی داشته و هوشمندانه بخش هایی را نیز با اجرای گات ها به زبان اوستایی و یا شعرخوانی عربی در آمیخته است.
این رخداد صدای سوژه در سفری از اعماق تاریخ است؛ همچون سفری که مردی سیاه پوش در ویدیو اینستالیشن طبقه اول به نمایش می گذارد و از گذشته در جابجای تاریخ و از مکان های مختلف به سوی اینک می آید. روایت گری که خود هم تجسم آن تیرگی و دهشت پیش روی ماست و هم در قامت مرثیه خوان و عزاداری که بر قربانی این شناعت در سوگ است. اجراگر اول مخاطبان را با خود با تاکید رازآلودی بر سوختن و نابودی به طبقه و پرده دیگری از اجرا رهنمایی می کند. در این طبقه بخش اصلی اجرا میزی است که کاتبان بر آن گردآمده اند و در حال نوشتنند و خواندن و سوزاندن. زنان در عرض کوچکتر میز و مردان در طول پهن تر. بی آنکه از کسی فرمان شنوند، اوراقی را که خود نوشته اند و گاه چیزی از آن را می خوانند می سوزاند، بی اراده می سوزاند و انگار آنها همان خود ماییم که از دیرباز بی اراده می-سوزانیم و فراموش می کنیم. با اینکه هنر پرفورمنس غالباً تاکیدی فرمی بر زمان حال دارد و بیشتر دغدغه روز جامعه ای را بازتاب می دهد، روایت «مرثیه ای برای کتاب سوزی ها» نگاه مخاطب خود را به گذشته می گرداند و بااینکه نقطه نظرش امروزی است بستر مفهومی ازلی ابدی دارد.
ویژگی بارز دیگر این رخداد در رابطه با آدم های اجرا است که این شخصیت-ها، هیچ یک مشخصه های فردی خاصی را در نقطه ای مشخص تثبیت نمی کنند. تک تک آنها تنها روح تاریخی ما را در خود متکثر می کنند. روح انسان هایی منفعل، مچاله شده و آزرده از درون که خود می سرایند، خود می نویسند، خود می سوزانند و خود مرثیه سر می دهند. مرثیه ای که بیشتر به ناله و نعره فروخورده ای می ماند که می خواهد باز سروده شود، زیرا که هیچگاه کسی آن-را نشنیده یا درنیافته است. این نعره چشم و دهان تاریخ است که می-خواهد خود را از خلسه مکرر و نقش منفعل خود بیدار کند. بخش پایانی رخداد که با اجرای موسیقی سنتی و آوازی از رباعیات خیام در باب نیستی و آرزویی برباد رفته همراه می شود، تاکیدی دوباره و عیانی را بر این مرثیه سرایی تلخ و امکانی از دست رفته دارد.
این ترکیب موسیقی و نیز ویدیو اینستالیشن های ابتدایی اجرا در پیوندی منسجم با هسته اصلی رخداد، یعنی اجرای زنده، توانسته اند مقدمه و موخره ای شورانگیز، جذب کننده و تعمق بخشی را برای کل رخداد ایجاد کنند. با اینکه در نگاه اول علت استفاده علی اتحاد از ویدیو ها (مونولوگ های ویدئویی) بر هم زدن یکدستی روایت و تمهید اجرای خلاقانه ای برای چند بیانی به نظر می آید، اما حضور رسانه ای امروزی که تثبیت شدگی را درون خود دارد می تواند تاکیدی بر وضعیت امروزی و پایداری این نابودی باشد و هم اینکه حضور این ویدیو ها تمرکز مخاطب را برای همراهی بیشتر چندگانه می کند.
در نهایت «مرثیه ای برای کتابسوزی ها» را می توان تلنگری به موقع در برابر اختگی فرهنگی-اجتماعی دانست. تحشیه ای بر یک وضعیت دور و دیرپا که گرچه به پایستگی رسیده، اما شناختی دقیق و راهی تازه می-طلبد.با اینکه این گونه آثار به خصوص در ایران اغلب مخاطب خاصی را، هم بیشتر از خود هنرمندان به خود جلب می کند و نمی تواند ارتباط چندانی با گروه های دیگر مخاطب برقرار کند، اما به نظر می رسد این رخداد علی اتحاد با داشتن عناصر ضمنی سهل الوصول تر و تکلم بیشتر می تواند گیرایی بهتری نسبت به آثار متداول از این دست برای گروه مخاطب وسیع تری داشته باشد و آنها را به خوبی با خود همراه کرده و او را گیج و گنگ از خود دور نکرده و راهی نسازد.
بانوی غایب این را خواند
علی عبدالرحیم این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید