"دل"
این دل تمنا میکند............این قلب رسوا میکند
ما را که دایم در تبیم...........این پا و آن پا میکند
ما رفته ایم در شهر دور........تا که شود این چشم کور
اما دلم هر لحظه ای ..........عشقی هویدا میکند
در کوی دلداران چرا ...........این دل شده بی خانمان
جادو کند عقل مرا.............با خود که همراه میکند
سایه به سایه.رو به رو..........او دم به دم .او کوه به کوه
ما را خجالت میدهد...........از بس که بلوا میکند
ما را طبیبی بیش نیست..........ما عاشقی تک دلبریم
دل این میان بی آبروست.......از بس که دعوا میکند