در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ماندانا انصاریان درباره نمایش سعادت لرزان مردمان تیره روز: ستاره اسکندری : باید کمی نگاه‌مان را از پایتخت فراتر ببریم ( گفت و گوی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:48:11
ستاره اسکندری : باید کمی نگاه‌مان را از پایتخت فراتر ببریم ( گفت و گویی با اسکندری در رابطه با اجرای نمایش« سعادت لرزان مردمان تیره‌روز» )
نوشته شده در ۱۶ تیر ۱۳۹۴ به نقل از روزنامه اعتماد

« سعادت لرزان مردمان تیره‌روز » سرانجام به صحنه خواهد رفت. اثری که در جشنواره نوزدهم تئاتر فجر تقریبا همه جایزه‌ها را درو کرد و حالا با همان گروه قبلی، جز یک نفر، دوباره اجرا خواهد شد. ستاره اسکندری، بازیگر نقش روح‌انگیز همان سال جایزه نقش اول زن را گرفت و حالا دوباره این نقش را ایفا خواهد کرد. او در گفت‌وگو با «اعتماد» در پاسخ به این سوال که آیا الان بازی این نقش برایش سخت‌تر است یا آن موقع، می‌گوید: «هر دو اجراهای سختی هستند و اصولا فضای این کار فضای سنگین و نفسگیری است». اما شکی نیست که در ١۵ سال گذشته فضای فرهنگی ما تغییر کرده اما آیا تغییر فرهنگی در این سال‌ها تغییری در بازی‌ها و فضای کار نیز ایجاد کرده است؟ «آره به نسبت. یعنی سعی شده باز‌های ما به سمت استیلیزه شدن (خلوت شدن) برود. فضای کلی و نوع دکور ناتورال آن موقع که شما احساس می‌کردید در یک خانه را بازکرده‌اید و داخل شده‌اید به یک انتزاع رسیده، اما سعی شده در این فضای انتزاعی بازی‌ها بنیاد رئالیستی خودش را حفظ کند. اما کمی موجزتر و با آگاهی بیشتر در صحنه حضور داشته باشیم.» سعادت لرزان… تصویری از دهه۶٠ ارایه می‌دهد. دوره‌ای که حیات اجتماعی رنگ بخصوصی داشت و همین می‌توانست به بازیگران در رسیدن به نقش و درک فضای اثر کمک شایانی باشد. اما ستاره اسکندری معتقد است ماجرا خیلی هم مختص آن دهه نیست. «کافی است کمی تاریخ سرزمین‌مان را بدانیم. درعین حال ممکن است خود حادثه‌ای که در این کار اتفاق می‌افتد مربوط به یک دوره خاص باشد اما کاراکترهای ما هنوز هم دارند زندگی می‌کنند ... دیدن ادامه ›› و جریان دارند. این طور نیست که محدود به زمان باشند. خصوصا کاراکتری که خودم دارد بازی می‌کنم. نگاه و منظری که «روح انگیز» به زندگی دارد، شرایطش به عنوان زنی که قربانی جریانی فرهنگی است و در این فرهنگ فقیر دارد له می‌شود چیزی در گذشته نیست. به نظرم کافی است کمی نگاه‌مان را از پایتخت فراتر ببریم.» این نمایش همان‌طور که از نامش پیداست اثری تلخ است. بازیگر نقش روح‌انگیز اما نگران این تفاوت و تلخی نیست. «خندیدن حالا البته نه به هر قیمتی، به نظرم امر پسندیده‌ای است. ولی ما باید این واقعیت را قبول کنیم که تلخی هم بخشی از زندگی ما است. من بعید می‌دانم تماشاچی آگاه و اهل اندیشه برای خنده به دیدن تئاتر بیاید یا نگاهش به تئاتر این باشد که قرار است بیاید و با حال خوشی از سالن بیرون برود.» اسکندری همچنین درباره سختی‌های کار می‌گوید: « این کار از آن کارهایی بود که من به عنوان بازیگری که ٢٠ سال است دارم بازیگری می‌کنم و باید به تکنیک برسم، اما منظر و اندیشه علیرضا نادری، کارگردانی محسن علیخانی و کاراکترهایی که به عنوان خانواده هستند، من را به چنان اندوهی رسانده که نمی‌توانم از خودم به عنوان ستاره اسکندری جدایش کنم و همواره برایم یادآوری واقعیت‌هاست.» از او می‌پرسم آیا آن دوره فضای این اثر برایش ملموس‌تر بود یا امروز؟ همان دوره هم که ما اجرا کردیم سال‌ها از دوره فضای نمایش یعنی دهه ۶٠ گذشته بود. ولی بعضی چیزها زمان برنمی‌دارد. وقتی روح‌انگیز می‌گوید: «من الکی الکی زن شدم» اگر فرهنگ‌مان را تغییر ندهیم می‌تواند از ازل تا ابد وجود داشته باشد. نه در اینجا که در همه جای دنیا. احساسات عمیق تاریخ ندارند. مربوط به زمان نیست. ارتباطات بین این آدم‌ها یکجورهایی فراتاریخی است. این کار از جنسی است که علیرضا نادری به عنوان نویسنده و علیخانی به عنوان کارگردان زندگی‌اش کرده‌اند. برای همین هم هست که ما به عنوان بازیگران این صحنه، به دل این زندگی می‌رویم و به نظرم زندگی تاریخ ندارد.