روز پنجشنبه فیلم عصر یخبندان رو دیدم
به عنوان فیلمی از سینمای بدنه نمیشه از خوش ساخت بودنش گذشت هر چند اگه یه کم رو فیلمنامه بیشتر کار میشد و مثلا تماشاچی هم نمی دونست که فرد باجگیر، همان بابک (شوهر ترسویی که جرأت مواجه شدن با واقعیت تلخ زندگیشو نداشت) است یا شعارهای گل درشتی که نقش های مختلف به صورت تماشاگر پرتاب می کردند حذف میشد خیلی بهتر بود (شعاری که دوست مجید هنگام تعویض لباس مهتاب میداد بعنوان مثال...)
کشته شدن فرید هم ناشی از همون شعارزدگی یا سانتامانتالیسم قوی حاکم بر فیلم بود که با اضافه شدن فراموشی بابک، بیشتر توی ذوق می زد. بهتر بود تلخی گزنده فیلم بر پایان خوش چیره میشد. مثلا فرید با دل خوش به مسافرتش می رفت و دم به تله نمیداد و بابک هم (اگر چه من اینطوری برداشت کردم) به فراموشی وانمود می کرد و این وانمود کردنش برای تماشاچی مشهود بود.
می رسیم به بازی ها. خب ژاله صامتی تو یک سکانس قدرت بی بدیل بازیگریش رو طوری به رخ کشید که بازی نچسب (و البته انتخاب بد آنا نعمتی برای این نقش...) بیشتر مشخص شد. اما مهتاب کرامتی و سحر دولتشاهی نقش رو خوب از کار درآورده بودند. خصوصا سحر دولتشاهی . و البته این رو فقط برای بازی بیرونی که ارائه داد نمیگم. (هر بازیگری که بیشتر داد و بیداد کنه و ... نقشش بیشتر به چشم میاد). به این دلیل میگم که جنس کارکترش رو خوب شناخته بود و چون من از این کاراکتر نمونه های بیرونی زیادی دیده ام (توی آرایشگاه ها مخصوصا!!!!) متوجه شدم که ایشون هم خوب الگوبرداری کردند و نقش رو به اصطلاح از آب و گل
... دیدن ادامه ››
درآوردند.
فرهاد اصلانی، خب به خوبی فیلمهای دیگه اش نبود. انگار خودش هم کاراکتر آدم ترسو رو باور نداشت. یه جورایی بهش نمیومد ولی بازم توی چند صحنه واقعا تأثیرگذار بازی کرد.