در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | عطیه فیروزمند درباره فیلم پرویز (هنر و تجربه): درک حضور دیگری.. این فیلم درباره‌ی «دیگری»‌ست.. «دیگریِ» درونِ ما و
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:16:54
درک حضور دیگری..

این فیلم درباره‌ی «دیگری»‌ست.. «دیگریِ» درونِ ما و «دیگریِ» برونِ ما.. دستِ‌کم من با دیدنش مدام در این فکر فرو رفتم که چقدر از پرویز را درون خود دارم و چقدر از پرویز را به دیگری‌های برون از خودم تحمیل می‌کنم.. به‌ویژه که شیوه‌ی فیلم‌برداری تلقینی با راوی اول‌شخص، برای هم‌گام‌شدن با پرویز یا دیدن دنیا از دیدگاه او بود.. پرویزی که غیابش حتا به اندازه‌ی غیاب سگ‌های مجتمع حس‌شدنی نبود برای کسانی که ۵۰ سال با او زیسته‌بودند.. پرویزی که حتا برای زنی که خود هم یک دیگری دیگر بود، چیزی فراتر از عقده‌گشایی نبود.. انتخاب لوکیشن خشک‌شویی، کادربندی نشستن استیصال‌گونه‌ی پرویز کنار ماشین لباس‌شویی، چرخش مدام و صدای یکنواخت و تکرارشدنیِ این ماشین، شستن چرک‌ها ناتمام و تمام، همه به چرخه‌ی باطل زندگی پرویز اشاره‌داشت.. این‌که حتا وقتی تصمیم به حرکت کند،‌ باز زندگی‌ش از این بیماری رهایی نخواهدیافت.. بیش‌ترین تحسینم را در پایان‌بندی فیلم نثار برزگر کردم.. اگر به هر شکل دیگری فیلم را به پایان می‌رساند می‌توانست از لبه‌ی تیغی که بر آن گام برداشته‌بود تا مخاطب را با واقعیتِ بی‌ماسکِ زندگی روبه‌رو سازد، پرت شود یا زخم بردارد.. ریتم فیلم هم‌گام با ریتم تغییرات درونی و برونی پرویز است.. مختص او.. و بی‌توجه به دیگر کاراکترها.. پرویز یکی‌شده‌ی خرده‌کارهای به‌ظاهر بی‌اهمیتی‌ست که مأمور انجام‌دادن‌شان است.. مثل گردآوری هزینه‌ی شارژ، درنظرداشتن شرایط آسانسور، رانندگی سرویس‌مأب،.. او هم خرده‌موجودی بی‌اهمیت است که با کارش تعریفش کرده‌اند.. کارش نباشد او هم نیست و او نباشد کارش هم تعریف دیگری می‌گیرد.. شاید صدای نفس‌هاش تأکیدی بود بر این‌که پرویز زنده است.. حیات و وجود دارد.. برزگر باور دارد فیلمش نه رئالیستی و نه اجتماعی‌ست؛ بلکه ناتورالیستی‌ست.. فکر می‌کنم با تأکید بر نشانه‌های تنانه‌ای که صرفا برای پاسخ به غریزه‌ست؛ مثل باولع‌خوردن برنج و کباب، ... دیدن ادامه ›› یا رابطه‌ی احتمالی جنسی با زن همسایه، یا نیاز به پناهگاه، به مالک، ‌به مملوک، می‌تواند گویای ناتورالیستی‌بودن باشد.. برای من همیشه خشونتِ در عینِ خونسردی جالب بوده.. در آثار داستانی هم کم نمونه‌اش را نداریم.. در این فیلم هم خونسردی پرویز در حین خشونت‌آمیزترین کنش‌ورزی‌هاش، جز جنبه‌ی روان‌تحلیلی اثر، این جنبه را هم تلنگرگونه نشان می‌دهد که خونسردی پرویز، همان خونسردی جامعه‌ی بشری و خشونتش همان خشونت جامعه‌ی بشری‌ست.. پرویز نه تنها بیهودگی‌ها را زیسته‌ست؛ بلکه آن‌گاه که می‌شورد، بر دیگران هم با بیهودگی‌هاشان سیلی می‌زند.. مثل کنش‌گری پرویز در مجتمع تجاری علیه نگهبانان.. لوون هفتوان هم که با بازیِ بی‌بدیل خود نشان داد شهروندی‌ست که هنر درک دیگری را به‌خوبی در خود پرورده‌ست..