*«مدار صفر درجه» و «ملف گند»
جنگ.. در دو سوی خنده و اشک.. آنچه رحمانی بازمیتاباند..
نقطههای صفر مرزی خاک.. نقطههای صفر مرزی ذهن.. روایتی از خاموشان..
پیاُویِ نخلهای خاموش که فرو میریزند.. حزینِ صدای لبهای خاموش که از جنون جنگ میگویند.. از تنبهکشتن زن و فرزند دادن.. از تن به خودکشیِ زن و فرزند دادن.. از بهتِ تسلیمناشوندهی فرزند گفتن.. از قهر نخل با انسان.. از قهر دریا با ماهیگیر.. از قهر خاک با آب.. از قهر درس با کودک.. از ذوبشدن خورشید با آتشِ جنگ..
مدار صفر درجه، روایتی شاعرانه از جنگست..
و ملفِ گند.. روایتی بازیگوشانه از جنگ..
تعریف دیگرگون عناصر سینمایی.. آن هم سینمای جنگ با
... دیدن ادامه ››
همهی پیشینهی جلوههای ویژهاش.. شاید بهترین عبارتیست که میتوان دربارهی مستند «ملف گند» بهکار برد..
محمد، کشف جذاب محمود رحمانی، کارمندی اداری که با نبوغش، مخاطب را مبهوت میسازد؛ خود به تنهایی نقش همهی عناصر سینمایی را بر عهده دارد.. او با تقلید صوت گونههای گلوله و خمپاره و جز این، جلوههای ویژهی فیلم را میآفریند.. با تغییر صدا و لهجهی افرادی که خاطراتش را شکل دادهاند، بازیها را تنوع میدهد.. با هماهنگی بدن و میزانسن، روایت را عینیت میبخشد.. و در تنها نقطهی اظهارنظر/دخالت کارگردان در سیر قصهگویی او، ورق را برمیگرداند تا همهی خندههای کاشتهبرلبت را به اندوه سوق دهد.. محمد، تکپسر خانوادهای که در خوزستان جنگ را نفس کشیدهاند، شما را مهمان لمس گوشههای طنزآمیز فرهنگ جنگ میکند.. طنزی که تدبیرش میجوید.. او که خود بهدلیل تکپسربودن خانواده، نخستین واردشونده به پناهگاههای خانگی بودهاست، حال خود بیمِ جایگاه دشوار پدربودن در جنگهای احتمالی پسینی دارد..
ملف گند، بیهیچ مونتاژی، صمیمیترین تلنگریست که میتوان از باجنگزیسته هدیه گرفت..