در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احمدرضا حجارزاده درباره نمایش مستاجر: یادداشت مدیا کاشیگر درباره نمایش مستاجر امروز پنجشنبه در روزنامه اعتم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:04:01
یادداشت مدیا کاشیگر درباره نمایش مستاجر
امروز پنجشنبه در روزنامه اعتماد بخوانید ...

http://www.etemaad.ir/Default.aspx?NPN_Id=484&PageNO=16

http://www.etemaad.ir/1395/04/31/Main/PDF/13950431-3580-16-14.


یادداشت «مدیا کاشیگر»، نویسنده، شاعر و فعال فرهنگی درباره نمایش «مستاجر»

از ادبیات دهشت تا ادبیات علم‌ستیز

شب گذشته در تالار حافظ ... دیدن ادامه ›› به تماشای نمایش «مستاجر» با نویسندگی و کارگردانی ستاره امینیان نشستم. پیش از تماشای نمایش،کارگردان متن را به من داده بودند و خوانده بودم، یعنی می‌دانستم باید در انتظار چه چیزی باشم و برایم سورپرایز نبود. دقیقاً انتظاری که در ذهنم بود، برآورده شد، بخصوص که بازی بازیگران در نمایش خیلی عالی جواب داده بود. بازی‌ها همه عالی بودند و هیچ مشکلی با بازی‌ها نداشتم. می‌توان گفت نوعی فاصله‌گذاری باعث شده بود سنگین‌ترشدنِ لحظه به لحظه فضا خیلی بهتر باشد. اگر این فاصله‌گذاری نبود و بازیگر طوری بازی می‌کرد تا تماشاگر بتواند با آن همذات‌پنداری بکند، شاید تاثیری که من در تماشای اجرا حس کردم، به دست نمی‌آمد. همیشه فاصله بین بازیگر و تماشاگر حفظ می‌شد و احساس شخصی من این بود که دارم یک بازی را نگاه می‌کنم. این ویژگی به من قدرتی می‌داد تا بتوانم فضایی را که لحظه به لحظه مختنق‌تر می‌شد، تحمل بکنم. من این را امتیازی بزرگ پیِس می‌دانم که فضا را به شدت اختناق‌آور کرده، چون قصه، قصه مختنقی است، ولی بازی‌ها به شکلی بود که آرام آرام و آگاهانه وارد این فضا شدم، نه این‌که ناگهان در این فضا غافلگیر بشوم. این از امتیازهای بزرگ کار بود. موزیک نمایش هم در ایجاد این فضا بسیار کمک‌کننده بود. ضمن این‌که باید اشاره بکنم ما نوعی ادبیات داریم به نام ادبیات دهشت،که بعضی‌ها آن را دوست دارند و بعضی‌ها نه. مثل فیلم کابویی می‌ماند که برخی دوست دارند و برخی دیگر دوست ندارند، یا فیلم پلیسی که بعضی‌ها دوست دارند بعضی‌ها دوست ندارند. این نمایش خیلی به ادبیات دهشت نزدیک بود و من همیشه ادبیات دهشت را دوست داشتم. نمی‌توانم درباره این‌که چه چیز در ذهن کارگردان بوده، اظهار نظر بکنم اما می‌توانم بگویم آنچه دیدم، پیامی را که فکر می‌کنم مورد نظر کار بوده،کاملاً به من رساند. ممکن است برداشت کارگردان چیز دیگری بوده باشد و برداشت من چیز دیگر، و ممکن است همسو بوده باشیم، ولی نمایش در انتقال آنچه هدف کارگردان بوده به من، موفق بود. من حتی یک لحظه احساس نکردم دارم یک تناقض می‌بینم، یا حس نکردم مثلاً اگر اینجا این‌طور می‌شد، بهتر می‌شد و به همین دلیل کار را دوست داشتم، یعنی در شکل‌دادن به فضایی که کارگردان می‌خواست ایجاد و لحظه به لحظه جَو را سنگین‌تر بکند، دقیقاً موفق بود. این نوعی از ادبیات است که هم آن را به نام ادبیات فانتزی می‌شناسند، هم به نام ادبیات دهشت شناخته می‌شود، و هم دسته دیگری از ادبیات است که در حقیقت می‌توان به آن گفت ادبیات علم‌ستیز، یعنی نمایش از تمام شناسه‌هایی که بتوانند به شما کمک بکنند تا یک منطق روایی پیدا بکنید و آن منطق به شما تسکین بدهد، تهی است. طراحی صحنه نمایش خوب بود اما فضای تودرتوی دکور و سالن طوری است که تماشاگرانی که از دو طرف نمایش را می‌بینند، به مشکل برمی‌خورند، یعنی این نمایش را فقط می‌توان از روبه‌رو دید. اگر کسی بخواهد نمایش را از پهلو و نیم‌رخ بازیگران ببیند، احتمالاً خیلی از لحظه‌ها و صحنه‌ها را از دست می‌دهد. در مجموع نمایش را دوست داشتم و تماشای آن را به علاقه‌مندان تئاتر توصیه می‌کنم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید