سبک فیلم "ماهی و گربهگ به نوعی نوگرا بود و ن دیالوگ های درونی شخصیت ها و پرداختن به داستان های خیالی شان را دوست داشتم.
میتوانست فیلم بهتری از آب در بیاید اما به عنوان فیلم هنر و تجربه کار خوب و جدیدی بود.
این زوایای دید را بسیار دوست داشتم گرچه در لحاظاتی بنظرم می امد هم با چرخش زمانی مواجه هستیم و هم چرخش مکانی.
اگر کارگردان میتوانست تمامی نقش ها و حضور آنها را در ان جنگل به نوعی بهم ربط دهد خیلی بهتر بود، مثلا همان دختر که یک چشمش ابی بود میتوانست ریاکشن هایی انجام بدهد یا نشان دهد چیزهایی میبیند.
در کل خوب بود.