در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آزاده ملک زاده درباره نمایش اتاق فاستوس: یادداشت «نیما عیسی‌پور» درباره نمایش «اتاق فاستوس» از بدو پیدایش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:00:59
یادداشت «نیما عیسی‌پور» درباره نمایش «اتاق فاستوس»


از بدو پیدایش افسانه‌ی فاوست در اواخر قرن شانزدهم تا به امروز، فاوست دست‌مایه‌ی آثار نمایشی، موزیکال و ادبی بسیاری قرار گرفته است. از این‌رو، اطلاق صفت «فاوستی» Faustian به این دسته از آثار توسط برخی منتقدان به‌منظور ساده‌سازی یا یکدست‌سازیِ سویه‌های مختلف و بعضاً متناقض این آثار نیست، بلکه عمدتاً مؤیّد یک سنت چند صد ساله‌ی ادبی ـ نمایشی است، سنتی که تا اطلاع ثانوی مادامی‌که روح فاوستی بر جهان حاکم است تداوم خواهد داشت. نمایش «اتاق فاستوس» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا شیخان نیز بی‌تردید ما را پرتاب می‌کند به هزارتوی تاریخی این سنت، هزارتویی که آکنده است از تفسیرها و بازتفسیرهای مختلف.
در مواجهه‌ی با این نمایش، نخستین پرسشی که به ذهن مخاطب خطور می‌کند تفاوت این فاستوس با دیگر فاستوس‌هاست، یعنی وجوه ممیزه‌ی این نمایش با دیگر آثار فاوستی، از نمایش‌های عروسکی دکتر فاوست (که گوته در کودکی به تماشای‌شان می‌نشست) گرفته تا «دکتر فاستوس» کریستوفر مارلو، فاوستِ گوته و «مرشد و مارگریتا» ی بولگاکف. به نظر می‌رسد، نمایشِ «اتاق فاستوس» در بهره‌گیری‌اش از عناصر متنی و فرامتنی بیشتر وام‌دار نمایش‌های عروسکی کمیک قرن هفدهم و هجدهم آلمان است که در آن‌ها مفیستوفلس و فاوست به شخصیت‌هایی کمیک بدل می‌شوند: در کار شیخان هم این عناصر کمیک حضوری پررنگ دارند، مثل گم‌کردنِ متن قرارداد توسط ... دیدن ادامه ›› مفیستو، وسواس بیمارگونه‌ی فاستوس در روایت قصه‌ی خودش توسط واگنر و ... همچنین حضور آن عروسکِ خاموش بر صحنه نیز جدای از دربرداشت‌های معنایی و استعاری شاید ردّپایی است از همان نمایش‌ها که بی‌سر و صدا راه خود را به متن «اتاقِ فاستوس» یافته است. کاراکتر مهم دیگر در این نمایش‌ها هانسورتس خدمتکار دکتر فاوست است که او نیز با شیطان قراردادی دارد و در پایان دکتر فاوست می‌کوشد برای رهایی از دستِ شیطان او را فریب دهد و جایگزین خود کند (در «اتاق فاستوس» نیز صحنه‌ای مشابه دیده می‌شود). هانسورتس در اثر شیخان به تبعیت از فاوست گوته واگنر نام گرفته است.
شاید بد نباشد در ادامه به نکاتی اشاره شود که اقتباس نمایشی ـ ادبی شیخان را روشن‌تر سازد. برخلاف فاوست گوته، دکتر فاوستِ نمایش‌های عروسکی قرن 17 و 18 عمدتاً دل‌مشغول magia innaturalis یا جادوی غیرطبیعی بودند، جادویی که در نقطه‌ مقابل آن جادوی طبیعی magia naturalis قرار دارد، که منظور از آن همان علم فیزیک و شیمی است. در آن روزگار، خط فاصلی وجود داشت بین مفهوم جادوگر و دانشمند: جادوگر با شیطان هم‌پیاله بود، ولی دانشمند فردی محترم شمرده می‌شد. این تمایز بعدها برای گوته اهمیت پیدا می‌کند. به هر حال، بین نمایش‌های عروسکی قرن 17 و فاوست گوته دویست سال فاصله است، در این بین زمینه و زمانه هر دو دگرگون گشته‌اند و گوته نیز به همین دلیل می‌کوشد تا در قصه‌ی فاوست طرحی نو دراندازد. به‌قول مارشال برمن، نیروی حیاتی‌ای که به فاوستِ گوته جان می‌بخشد میل به رشد و توسعه است، نه تمنای زندگی جاودان. از این‌رو، می‌توان ادعا کرد که فاوستِ گوته در مقایسه با اسلاف‌اش مدرن‌تر است. دکتر فاوستِ نمایش‌های عروسکی فردی است عجیب که از روی طمع روح خود را به شیطان می‌فروشد، هدف او از دستیابی به جادوی غیرطبیعی یافتن کیسه‌های پر از پول، غذاهای گران، سفر به نقاط دور دست و طلب امور دست‌نایافتنی است (همچون فانتزی دست‌یابی به زندگی جاودان در «اتاق فاستوس» شیخان).
افزون این‌که فاوستِ گوته، برخلاف فاوستِ قدیمی که خود شیطان را فرا می‌خواند، توسط شیطان (شما بخوانید همان میل به توسعه) اغوا می‌شود و قراردادی با او می‌بندد، قراردادی که بر اساس آن او در ازای فروختن روح‌اش قرار است جملگی رازهای طبیعت (علم و نه کیمیاگری) را فراچنگ ‌آورد. فاستوسِ شیخان نیز همچون فاوست گوته توسط شیطان اغوا می‌شود، اما موضع‌اش نسبت به فاوستِ گوته پیشامدرن است: یعنی سودای او غلبه بر میرایی انسان است (فاستوس: و بشر نمی تونه نجات پیدا کنه چون مجبوره که یک روز بمیره.. راست... بنابراین هیچ نجاتی در کار نیست.. پایین.. پایین تر... هیچ کس در این قصه نجات پیدا نمی کنه ....). در پایان‌بندی نیز، شیخان چندان به فاوست گوته وفادار نیست (البته قرار هم نیست که باشد). در پایان‌بندیِ «اتاق فاستوس»، ما شاهد این هستیم که عقوبتِ فاستوس سرکردن در اتاقی است که حضور نفرین‌شده‌ی شیطان را انتظار می‌کشد؛ در حالی‌که، در کار گوته، فاوست بخشیده می‌شود و فرشتگان او را از دست شیطان می‌رهانند. اگر گوته شاهکار خود را با قسمی خوشبینی به پایان می‌برد، در «اتاق فاستوس» ما با گونه‌ای بدبینی مواجه‌ایم، توگویی دیگر رهایی‌ای در کار نخواهد بود، فاستوس در گروگان شیطان است، و جهان نیز خود توسط نیروهایی شیطانی به تسخیر درآمده است. مفیستو تاجری است که دائم در جلسه است، آن‌هم احتمالاً با فاستوس‌های نوکیشِ دیگر. فرجام فاستوسِ شیخان قسمی انتظار گودویی است برای آغازی که خود پایان است. جدای از موضع نویسنده در پسروی از فاوست گوته به فاوست نمایش عروسکی، نمایش در اجرا موفق است، صحنه‌های مربوط به آماده‌سازی فاوستوس برای حضور لوسیفر جذاب و گیرا هستند و از حیث فرمال به کار قوام بخشیده‌اند. بازی بسیار خوب میلاد شجره، میلاد رحیمی و فرید فرهنگ به ترتیب در نقش‌های مفیستوفلس، واگنر و فاستوس نیز به گیرایی و جذابیت اثر افزوده است.
ابرشیر و محمد لهاک این را خواندند
رضا تهوری، محمد رحمانی، ذوق زده و Marillion این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید