چه جدال عاشقانه ای بود میان حیرانی سرباز سیاه و چموشی اسب سفید ...
و ما آنقدر مشغول خیال بودیم که حواسمان نبود و مات شدیم ..

◽تماشای موسیقی - نمایش #شط_رنج توی #تالار_حافظ در ابتدا یه دلیل برای من داشت اون هم وجه موسیقیایی اون و وجود #علی_قمصری در این گروه و طراحی این کانسپت بود . علی قمصری رو با آهنگسازی هاش برای #همایون_شجریان ، #علی_قربانی میشناختم و علاقه و وسواسی که امشب ازش توی این اجرا دیدم بینظیر بود و افتخار میکنم که نظاره گر کار این انسان والا {رزومه کاریش و کنسرت های بین المللی که داشته اینقد مایه افتخار هست که این لقب رو با افتخار بهش بدم } از نزدیک بودم . علی قمصری صحنه رو شروع کرد ، رهبری کرد و هر آنچه تمام حرفه ای های داشتند و در ذهن از یک نوازنده سنتی داشتم او یکجا داشت ...
.
کار علی قمصری رو توی نوازندگی هاله یوسفی زاده با خوانندگی بینظیر و صدای تمیز و فوق العاده اش که تحریرهای گوش نوازشی را به تماشاچی هدیه کرد ، تکمیل کرد ، به نوعی که رضایت رو میشد از شعاع جو یک متری اطرافت از صندلیت حس کنی که تماشاگر مشخصه که حالش خوبه و فرکانسش رو داری میگیری...
◾وجه ... دیدن ادامه ›› نمایشی اجرای شط رنج هم با بازی سارا رسول زاده و حامد شفیع خواه اینقدر حرفه ای و مسلط و به جا بود که من تماشاگر در وسط اجرا بارها و بارها مستاصل این موضوع بشم که حواسم رو به بازی خوب این دو بازیگر بدم یا هنرنمایی #علی_قمصری و تیمش رو با حال خوبی که بینشون بود و این رو به تماشاچی هم تزریق میکردند ، بدم ...? دیالوگ ها و بازی این دو بازیگر تمیزی و تسلطی داشت که به جرات میگم ، پکیج این اجرا رو در حرفه ای ترین حالت نگه داشت و ابدا افولی نداشت و تُپُقی ندیدیم تا شط رنج روان و بینظیری رو بسازند.
◽ احسان_افشاری {نویسنده و شاعر شط رنج } متنی برای اجرا و شعری برای موسیقیش نوشته که از آلبرکامو توی تئاترش میگه ، میرزاده عشقی رو دستمایه طنز بسیار محترمی میکنه ولی از همونجا میرسه به تفاوت انسانیت در هستی ، من های وجودی سپید و سیاه بازی شطرنج و مشابهت اون با زندگی و درگیرت میکنه... .
◾حال بهتر رو در طول اجرا ، جمع بسیار منظم و آرام تماشاچی ها ساخت که کنارشون فرهنگ بالایی رو توی اتمسفر اطرافم حس کردم و نگران هیچ اتفاق خارج از عرفی نبودم ( دمت_گرم_هموطن )