در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | اشکان حامد غلامشاهی درباره نمایش کریملوژی: با مجید رحمتی در نمایش چشم به راه میرغضب آشنا شدم که اونجا هم درخشید.
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:38:23
با مجید رحمتی در نمایش چشم به راه میرغضب آشنا شدم که اونجا هم درخشید. اتفاقا یکی از بهترین مونولوگ های زندگیم رو تو اون نمایش مجید رحمتی به مدت تقریبا ده دقیقه اجرا کرد.
پنجشنبه به تماشای کریملوژی نشستم و چنان لذتی از بازی مجید رحمتی عزیز بردم گه قابل وصف نیست. خیلی از جاهای نمایشنامه هم دوست داشتم. مخصوصا بخش سی و دو حرف الفبا که مجید رحمتی به شکل وحشتناکی در اون درخشید. ایده درخت و تکاملش از ابتدا تا انتها عالی بود به نظرم. کلا ایده های خوب زیادی تو بخش اجرایی دیدم که بعد از مطالعه بروشور متوجه شدم طراح بیشتر اونها خود مجید رحمتی بود.

اما پنجشنبه اتفاقاتی در سالن افتاد که نه تنها در کیفیت تماشای نمایش برای من و سایرین تاثیر منفی داشت بلکه تا حد زیادی تمرکز مجید رحمتی رو از بین بردن(که البته این نکته اصلا در اجرای ایشان تبلور پیدا نکرد)تا جایی که در انتهای نمایش بازیگر با دلی شکسته شروع به گلایه کرد و حرف دل من و زد.
شاید باور نکنید اما مادر و دختری که ردیف اول دقیقا روبروی بازیگر بودن، تو بهترین و تراژدی ترین قسمت نمایش به مدت تقریبا 8 دقیقه مشغول کار مشترک با موبایل و رد و بدل کردن آموزش کاربری موبایل و فیلمبرداری از نمایش با یکدیگر بودند. جالب تر اینکه بعداز صحبت های بازیگر نه تنها این گلایه ها رو اصلا به خودشون نگرفتن بلکه آماده ی گرفتن سلفی با بازیگر میشدن. دوست داشتم واکنش بازیگر و بعد از پیشنهاد سلفی ببینم. اما حیف که انقدر عصبانی بودم سالن ... دیدن ادامه ›› و زودتر ترک کردم.
از اون بدتر دوستی 7 ساله کنار من نشسته بودن. من نمیدونم چرا عوامل سالن باید اجازه بدن بچه ی هفت ساله وارد سالن شه. کل نمایش بچه با صدای بلند حرف زد. با اومدن اسکلت در صحنه داد زد (مامان جن جن جننن جنننن) چند ثانیه ای هم که بچه ساکت بود مادر میگفت تکیه بده. بچه میگفت نمیدم. و بدتر از بچه مادر بچه بود که سراسر نمایش بی وقفه با صدای قهقهه ی وحشتناک به صورت کاملا انفرادی خندید.
بعد از آواز قو و تنها دو شب بعدتر باز هم بدترین تماشاگرهای زندگیم رو تجربه کردم. لذت این دو نمایش رو برای من تا حد قابل توجه ای پایین آوردند.

از دیدن کریملوژی و مجید رحمتی لذت زیادی بردم. امیدوارم در شب های آتی از این اتفاقات نیوفته و مسئولان سالن هم بیشتر رعایت و دقت کنند.


نقل قول از مجید رحمتی: اگر توانایی این رو ندارید که یک ساعت با دنیای بیرون از سالن نمایش قطع ارتباط کنید، به دیدن نمایش نیایید.
از تصور صدای جیغ بچه ی کوچولو که میگه جن جن هم خنده م گرفته و هم غصه دار شدم!! من درک نمیکنم که چرا برای مادر و پدر شدن نباید دوره گذروند! این همه نمایش مخصوص بچه ها چرا بچه رو نمایشی میارید که هیچی ازش نمیفهمه تازه خاطره ی بدش ممکنه براش بگذاره.
بعد از نمایش "رگ" هم یک مادر به ظاهر مهربون از بچه ی کوچیک چهار ساله ش میپرسید: مامان جان خوشت اومد؟ اون طفل معصوم هم سرش رو به علامت تایید تکون داد و گفت: آله!!
۳۰ شهریور ۱۳۹۸
سرکار خانم مظاهری درود. دقیقا همینطوره و خیلی اوقات تاثیر منفی نمایش روی بچه مدت ها میماند. جالب اینکه من نمایش های کودک که میرم خیلی اذیت کمتری میشم تا نمایش های بزرگسال. به شکل عجیبی با فرهنگ تر هستند

سرکار خانم صالحیان دقیقا باید با طلا حرف ایشان رو نوشت. و اینکه خیلی خوب فرمودید که فرقی به حال ردیف اول نشینان ... دیدن ادامه ›› نداره

خانم صاحبه درود. پس شما هم تجربه ی بسی سخت داشتید. متاسفانه روز به روز این دست اتفاقات بیشتر دیده میشه

سلام مریم خانم. دقیقا بیشترین آسیب رو مجید رحمتی نازنین متحمل میشه. یعنی من بیشتر از خودم نگران بازیگر بودم. فقط ای کاش بودید و میدیدید تا چه حدی به جناب رحمتی فشار وارد شده بود. میگفتن من روزی چند ساعت دوچرخه تمرین میکنم که نفس کم نیارم و بتونم براتون اجرا کنم. بعد شما ها حاضر نیستید یک ساعت گوشی به دست نشید به احترام خودتون.

سپهر جان سلام. با این شرایطی که من میبینم و میخوانم هر شب یه داستانی وجود داشته متاسفانه. و بعید میدونم حتی اعصاب فولادی هم یاری کنه.
۳۱ شهریور ۱۳۹۸
آخ! چقدر دردناک :((
۳۱ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید