در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پریسا محمدی درباره نمایش آواز قو: نماینده محترم گروه اجرایی با سلام من متاسفانه هنوز موفق به دیدن نمایش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:03:02
نماینده محترم گروه اجرایی با سلام
من متاسفانه هنوز موفق به دیدن نمایش آواز قو نشدم.ولی یکی از نزدیکانم که ساکن خارج از کشور هستند و خودشون استاد دانشگاه و کارگردان تئاتر هستند،در سفرشون به ایران نمایشتونو دیدند. و پس از برگشت یادداشتی در مورد نمایش شما نوشته اند و از من خواهش کردند به دست شما برسونم.منم بهترین راه رو انتخاب کردم و این جا پیامشونو به شما رسوندم:
بسیار خوشحالم که در آخرین ساعات سفر چهل و پنج روزه ام به سرزمین مادری موفق شدم به تماشای نمایش آواز قو بنشینم و حال خوب حاصل از دیدن یک نمایش کاملا حرفه ای را با خود به آن ور آب ها ببرم.از آن جا که حدود سی و پنج سالست که نویسندگی و کارگردانی علاوه بر شغل تمام عشق و دلمشغولی منست هر بار که به ایران میایم سعی می کنم تا جایی که فرصت داشته باشم به تماشای تئاتر و فیلم های اکران شده بنشینم.در این سفر هم موفق به دیدن چند نمایش از جمله پستچی پابلو نرودا ،مرغ دریایی من،پیتزا جهان،ستاره شناس و شب بخیر مادر و بالاخره آواز قو شدم.بسیار خوشحال و خوش شانس بودم که این بار سفرم مقارن با اجرای نمایش آواز قو با کارگردانی پریزاد سیف وبازی استاد سعید پورصمیمی بعد از هفده سال دوری از صحنه بود.سعید پورصمیمی بی شک از نوابغ بازیگری و نویسندگی در ایرانست و دومی ندارد که قبل از انقلاب زمانی که ایشان مدیریت انجمن نمایش شهرستان رشت را به عهده داشتند بنده افتخار این را داشتم که از محضرشان فیض ببرم و امروز با جرات و افتخار اعلام می کنم یکی از مهمترین اشخاص که باعث شدند من وارد این حرفه شوم ایشان هستند.بلافاصله پس از انقلاب زمانی که من دانشجوی تئاتر دانشگاه تهران بودم شاهد اجرای بی نظیر داستان ضحاک به کارگردانی و نویسندگی ایشان در تئاتر شهر تهران بودم.همان نمایشی که گویا پریزاد سیف چند ماه پیش در آستانه چهل سالگی اجرایش با همان بازیگران چهل سال پیش و بازی خود استاد نمایشنامه خوانی کرده اند.به ایشان تبریک می گویم که شانس این را داشته اند که با بازیگر ... دیدن ادامه ›› گزیده کار و کهنه کاری همچون این عزیز کار کنند.و همچنین هوش و درایت کارگردان را می ستایم برای انتخاب و تنظیم چنین متن پر و پیمانی از جناب چخوف.که البته مطمئنم زمان زیادی صرف چنین تنظیم متن استادانه ای شده.ایده تغییر سوفلور سالخورده مرد به زن جوان بسیار هوشمندانه انجام شده بود.و اینکه نقش سوفلور را از حاشیه خارج و به کاراکتر تبدیل شد بسیار درست و زیبا صورت گرفته بود.سوفلور با بازیگر اصلی به روی صحنه می آید ،در کنارش بازی می کند،دیالوگ می گوید ،می خنددو اشک میریزدو نقش مهمی در پیشبردروند داستانی نمایش دارد و واسیلی را از تک گویی بر صحنه خلاص می کند.گپ و گفت دو بازیگر به نوعی گپ و گفت چخوف نازنین و شکسپیر بزرگ بر روی صحنه نمایشست و دراماتورژ چه زیرکانه از زبان خود چخوف در نمایشنامه های دیگرش از جمله دایی وانیا و سه خواهر در این کار بهره می جوید.کارگردان فقط به این ها بسنده نمی کند و قاطعانه و جسورانه در انتها تصمیم می گیرد به زندگی واسیلی واسیلیچ بر روی صحنه خاتمه بدهددر حالیکه در متن اصلی واسیلی واسیلیچ همراه با سوفلور صحبت کنان از صحنه بیرون می رود.واسیلی واسیلیچ با مرگ خود برصحنه و جمله انتهایی نمایش هملت از زبان ناتاشا معنای سمبلیک عنوان نمایشنامه جلوه می بخشد.طراحی صحنه موجز و تا جایی که می شد مختصر و مفید بود و در طول نمایش مخاطب را به یاد جمله معروف چخوف می انداخت(اگر در صحنه طپانچه ای بر دیوار آویزانست ،تا انتهای اجرا باید از آن تیری شلیک شود وگرنه اسبابی اضافه است) نورپردازی بی آنکه خود را به تنهایی به رخ بکشد به خوبی حس و حال هر قسمت نمایش را به بیننده منتقل می کرد.مخصوصا در قسمت نمایش ژولیوس سزار و لیرشاه.بازی پریزاد سیف در نقش سوفلور بی نقص و درخشانست.به حق در کنار هنرنمایی استاد می درخشد.نه کم و نه زیاد.به اندازه و فکر شده.بیان روان و رسا و صدای تربیت شده به مدد حس و حال فکر شده در هر اپیزود...در بسیاری از صحنه ها وقتی سیاست مدارانه صحنه را برای تاخت و تاز سعید پورصمیمی خالی می کند و میدان را به ایشان می سپارد به پریزاد سیف در مقام بازیگر و هم چنین کارگردان آفرین گفتم.که معتقدم بازی در سکوت سخت ترین کار در این حرفه است.اما به واقع در قسمت نمایش دایی وانیا و ایفای نقش سونیا توسط ناتاشا صحنه از آن خانم سیف است.آنجا که اشک می ریزد و تماشاچی قهقهه می زند و لحظه ای بعد وقتی ناتاشا قهقهه می زند شرم و اضطرابی ویرانگر وجود مخاطب را در بر می گیرد. رویکرد جسورانه پریزاد سیف به تئاتر بازیگر محور در چزء به جزء نمایش مشهود بود.خبری از دکور های غول پیکر و پر زرق و برق،لباس و چهره آرایی عجیب و غریب و حتی موسیقی پرهیاهو نیست.شاهد اجرای واقعی یک نمایش در یک تماشاخانه هستیم که خوشبختانه زائده ای از یک هتل لوکس نیست.و کارگردان در انتخاب همه چیز انگار بر این نکته تاکید دارد که هنر در سادگی تجلی می یابد و بس.و چه ساده می توان پیچیدگی های انسان و هستی را به نمایش درآورد.خرسندم هنوز در سرزمینم با تمامی محدودیت ها شاهد اجرای تئاتر به معنای واقعی هستم.تئاتری که از شعور و درک و سواد جوانان خلق می شود،نه سیاست های فروش و گیشه که در انتها موجودی عجیب الخلقه و زشت بر صحنه می سازد.
م.ر.قزلباش
سرکار خانم محمدی بسیار سپاسگزاریم که پیام آور مهر شدید برای گروه نمایش آواز قو.امیدوارم هر چه زودتر افتخار میزبانی از شما را داشته باشیم.مخصوصا که فقط چهار اجرا به پایان مانده است.یادداشت آقا یا خانم م.ر.قزلباش را برای استاد سعید پورصمیمی و خانم پریزاد سیف فرستادم.خانم سیف پیامی برای ایشان فرستادند که در زیر نشر می دهم:
استاد عزیز پیشکسوت،خانم /آقای قزلباش،
بسیار مفتخرم که تشریف اوردید و آواز قو را تماشا کردید.ای کاش پس از اتمام اجرا تشریف میاوردید پشت صحنه که هم استاد و هم من، توفیق دیدار و آشنایی با شما را پیدا می کردیم.بسیار ممنونم که با یک بار دیدن نمایش چنین نقد حرفه ای و دقیقی را به رشته تحریر درآوردید که البته با توجه به سابقه کاری شما جای تعجبی ندارد.بسیار خوشحال می شوم که اگر در فضای مجازی فعالیت دارید بتوانم با شما در ارتباط باشم و از دانش و تجربیات ... دیدن ادامه ›› شما بهره مند شوم.من هم در اینستا گرام و هم در فیس بوک با نام خود صفحه ای دارم و منتظر تماس شما هستم.استاد به شما سلام رساندند و خواستار صحبت و معاشرت بیشتر با شما فرهیخته گرامی هستند.به امید دیدارتان در ایران عزیزمان.
۱۱ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید