من خدایی دارم
که به هنگام طلوع
با سلامی پر نور
دیده در پنجره ی ما انداخت
من خدایی دارم
که به هنگام غروب
آن زمانی که به تنگ آمد دل
بوسه ی ماه به بالین نگاهم می زد
من خدایی دارم
سبز تر از برگ درخت
که به هنگام نسیم ... میزند رقص میان
... دیدن ادامه ››
دو هوا
من خدایی دارم
که نه از ترس... نه از دلهره ی تنهایی
و نه از مستی و شور از سبب شیدایی
بی امان در پی من ناز کنان
خنده بر لب زده و می آید
و مرا عشوه کنان می بیند
می گرید ... می گوید :
زندگی...
درک همین زیباییست.!
#اصغرمیرمحرابی