در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیر قالیچی درباره نمایش در هم تنیدگی: گفت‌وگوی «صبح‌نو» با «احسان گودرزی»، نویسنده و کارگردان نمایش «درهم‌تن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:30:25
گفت‌وگوی «صبح‌نو» با «احسان گودرزی»، نویسنده و کارگردان نمایش «درهم‌تنیدگی»
تئاتر درمان است /نمایشی از زندگی واقعی یک زوج
سمانه استاد

«احسان گودرزی»، بازیگر، نویسنده و ترانه‌سرایی است که به صورت جدی تئاتر نیز کار می‌کند. از جمله نمایش‌های به صحنه رفته توسط او می‌توان به منولوگ «مثل شلوار جین آبی» اشاره کرد. این هنرمند این روزها نمایش «درهم‌تنیدگی» را در پردیس تئاتر شهرزاد به روی صحنه دارد. بدین بهانه به گفت‌وگو با او نشسته‌ایم و او درباره تلاش برای مقابله با ترس‌ها و درمان تروماهای زندگی‌اش در تئاتر به «صبح‌نو» چنین می‌گوید:

سمانه استاد: کمی بیشتر نمایش «درهم‌تنیدگی» را برای مخاطبان «صبح‌نو» معرفی کنید.
احسان گودرزی: نمایش «درهم‌تنیدگی» ایده‌ای بود که از زندگی ... دیدن ادامه ›› و زیست من و خاطره (همسرم) به وجود آمد، از واکاوی گذشته و حال‌مان. من و خاطره چندین سال است که با هم ازدواج کرده‌ایم و همیشه با هم حرف می‌زنیم. هر اثری را که با هم کار کرده‌ایم حاصل گفتگوهای طولانی‌مان بوده است. سعی کردیم مسائل یکدیگر را پیدا کنیم، به آن وارد شویم و اثری تولید کنیم که حال‌مان را بهتر می‌کند؛ اثری که کمی درمان باشد برای گرفتاری‌های روحی و روانی‌مان. سعی کردیم کمی از رنج خودمان و دیگری را کم کنیم. داستان «درهم‌تنیدگی» از رجوع خاطره به نامه‌هایی از هجده سال پیش شروع شد. نامه‌ها از طرف کسی بود که در آن سال‌ها عاشق خاطره بود و مُرده بود. من قصه خاطره را می‌دانستم و وقتی متوجه نامه‌ها شدم، احساس کردم این می‌تواند دلیل خوبی برای تولید یک نمایش باشد.

سمانه استاد: چرا نمایش شما این‌قدر با مرگ عجین شده است؟
احسان گودرزی: مرگ و زندگی دو قطب مخالف یکدیگر و در هم تنیده‌اند. این دو بدون هم معنایی ندارند. من همیشه گرفتار این مسئله بودم، ولی از آن فرار می‌کردم. الان مدتی است که آگاهانه به مرگ فکر می‌کنم. ترس از دست دادن عزیزان بسیار در من نهادینه شده است. در کنار اینها، نامه‌ها نیز از سوی فردی بود که خود هجده سال پیش مُرده بود و به شکلی تصادفی او و پدربزرگ من در یک روز و در یک قبرستان خاک شدند. من رابطه عجیبی با پدربزرگم داشتم. بعد از مرگ او تروماهایی برای من به وجود آمد. این مرگ‌ها اجتناب‌ناپذیر بود. «درهم‌تنیدگی» داستان زنده‌هایی است که درگیر کسانی هستند که سال‌های قبل مُرده‌اند.

سمانه استاد: آیا این نمایش از زمان نوشتن نمایشنامه، تمرینات و اجرا، کمکی به شما برای حل این ترس‌ها کرده است؟
احسان گودرزی: این اجرا در ابتدا قرار بود گره‌هایی را باز و تروماها را حل کند، اما باید صادقانه بگویم که پروسه تمرین، نوشتن و اجرا بسیار سنگین بود و سخت گذشت. یک روز آدم تصمیمی می‌گیرد و نمی‌داند عواقبش چیست و قرار است چه هزینه روانی بابتش بدهد. رفته رفته سر چند زخم باز شده و ما وسط ماجرا هستیم، اما فکر می‌کنم که همین فشارها می‌تواند در پروسه اجرا و روبه‌رو شدن با مخاطب به جای خوبی منتهی شود. این اجرا بدون مخاطب بی‌معناست و تمرین‌های آن کارکردی برای ما به عنوان بازیگر ندارد. این اجرا تجربه متفاوتی است که انجام داده‌ام. تا به حال در این وضعیت نبودم و این برایم هیجان‌انگیز است. فکر می‌کنم با وجود همه فشارهایی که به لحاظ روانی وجود دارد در نهایت نتیجه خوبی حاصل خواهد شد.

سمانه استاد: نظر بسیاری از مخاطبان درباره «درهم‌تنیدگی» این است که خودشان را در صحنه دیده‌اند و دغدغه‌ها، کابوس‌ها و ناکامی‌های بازیگران را حس کرده‌اند. آیا در برخورد با مخاطبان حس کرده‌اید که این اجرا می‌تواند به آنها کمک کند؟
احسان گودرزی: برای من یک اثر هنری با پرداختن به خودم، درونیات، روح و روان، زخم‌ها، ترس‌ها و گره‌های ذهنی‌ام معنا می‌یابد. وقتی خودم را مانند موش آزمایشگاهی وسط می‌گذارم، جراحی و واکاوی‌اش می‌کنم، زخم‌هایش را باز می‌کنم و می‌بندم مطمئنا این موضوع اشتراکات زیادی با زخم‌های دیگر انسان‌ها دارد و می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. این مسئله ربطی به ویژگی‌های نمایش ندارد، بلکه به شفاف بودن متن ربط دارد. متن نوعی از عریانی دارد که شاید هر کسی دوست نداشته باشد و بخواهد از آن فرار کند. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که معمولا وقتی در مورد مرگ عزیزان صحبت می‌شود از عبارت «دور از جان» استفاده می‌کنیم. سریع حرف را قطع می‌کنیم و به طرف مقابل اجازه ادامه دادن نمی‌دهیم. این فرار طبیعی است و نمی‌توان آن را بد دانست. این یک راه تدافعی است که روان ما انتخاب کرده است. اما این متن علیه «دور از جان» است. نمی‌گذارد فرار کنیم و پرت‌مان می‌کند وسط میدان. می‌توانیم گارد بگیریم و از آن خوش‌مان نیاید، یا برعکس می‌توانیم همراهی‌اش کنیم.

سمانه استاد: پس می‌توان گفت خواستید با این اجرا مخاطب را با مرگ روبه‌رو کنید؟
احسان گودرزی: نمی‌خواستم مخاطب را با مرگ روبه‌رو کنم، می‌خواستم خودم با آن رو‌به‌رو بشوم و طبیعتا مخاطب نیز درگیر خواهد شد.

سمانه استاد: به نظر شما تئاتر می‌تواند درمان باشد؟
احسان گودرزی: حتما. نه تنها تئاتر، که هنر می‌تواند درمان باشد. برای خود هنرمند حتما این اتفاق می‌افتد اما به عنوان مخاطب نیز مواجه می‌تواند متفاوت باشد. هنر برای من این خاصیت را دارد. البته گونه‌های متفاوت هنری تولید می‌شود، ولی من این‌گونه را می‌پسندم و این تنها دلیلی است که کار هنری انجام می‌دهم وگرنه دلیل دیگری وجود ندارد که کسی بخواهد در این مملکت کار هنری انجام دهد، زیرا در این مسیر سنگلاخ و موانع زیادی وجود دارد که نمی‌ارزد فرد زندگی‌اش را وقف کار هنری کند، به جز اینکه فایده‌های روحی، روانی و عاطفی برایش داشته باشد.

سمانه استاد: شما در سینما نیز فعالیت‌های جدی داشته و دارید. آیا این بررسی‌های روانکاوانه در سینما هم اتفاق می‌افتد؟
احسان گودرزی: فکر می‌کنم این اتفاق در سینما برای تولیدکننده اثر یعنی نویسنده و کارگردان می‌افتد. برای بازیگران این اتفاق خفیف‌تر است، زیرا بازیگر بسته به شرایط و نقش کار را قبول می‌کند.

سمانه استاد: شما ترانه‌سرا، نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر هستید. کدام یک از این شاخه‌ها محبوب شماست؟
احسان گودرزی: در ابتدا بگویم خودم را هیچ‌کدام از این‌هایی که گفتید نمی‌دانم. من فقط در زمینه‌های مختلف هنری تجربه‌هایی می‌کنم و از انجام همه‌ی آنها لذت می‌برم. به نظرم مدیوم‌های مختلف هنری ارجحیتی نسبت به یکدیگر ندارند. من مدیومی را انتخاب می‌کنم که در آن بهتر بتوانم حرف بزنم. ترانه اما به این دلیل که فردی‌تر است و تعداد آدم‌هایی که با آنها کار می‌کنم کمتر است، برایم جذابیت بیشتری دارد. در ترانه کنترل بیشتری بر اثر وجود دارد که این کنترل در سینما بسیار کمتر می‌شود. شعر و ترانه سرزمین من است و می‌توانم در آن خودم باشم. در بقیه مدیوم‌ها به این دلیل که پای تولید وسط می‌آید و تعداد آدم‌هایی که باید در این تولید به شما کمک کنند زیاد می‌شود، کار سخت‌تر است.
سمانه استاد: آیا متن این کار می‌تواند به طول مستقل با مخاطب ارتباط برقرار کند؟ قصد چاپ آن را دارید؟
احسان گودرزی: فکر می‌کنم باید همه نمایشنامه‌هایی را که تا حال نوشته‌ام چاپ کنم، ولی این متن به قدری شخصی است که نمی‌دانم آیا نمایشنامه‌اش به درد کسی خواهد خورد یا نه.

سمانه استاد: چرا پردیس تئاتر شهرزاد را برای اجرای نمایش «درهم‌تنیدگی» انتخاب کردید؟
احسان گودرزی: کرونا همه‌چیز را نابود کرد؛ هم هنرمندان را و هم سالن‌های نمایش را. بعد از یک رکود و بیکاری، حال اجراهای زیادی روی صحنه آمده‌اند و در برخی سالن‌ها ترافیک نمایش‌ها راه افتاده است. من احساس کردم سالن شهرزاد نسبت به سالن‌هایی که در آن تجربه اجرا داشتم، برای این اجرا مناسب‌تر است و به همین دلیل با آنها وارد گفت‌وگو شدم. فکر می‌کنم سالن شهرزاد یکی از سالن‌های خوب تئاتر است که استاندارهایش بالا‌ست.

سمانه استاد: به نظر شما چقدر سالن‌های خصوصی می‌توانند به رشد جریان تئاتر کمک کنند؟
احسان گودرزی: تا زمانی که سیستم و دولت نخواهد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و نه سالن خصوصی، نه تهیه‌کننده و نه سرمایه‌گذار تاثیرگذار نخواهد بود. شاید فردی بخواهد اتفاقی را ایجاد کند، ولی نمی‌تواند باعث یک جریان شود. سازوکار تئاتر بسیار تغییر کرده است. من که هنوز جزء جوان‌ها محسوب می‌شوم نیز با این سازو کار احساس غریبگی می‌کنم. این یک سیاست‌گذاری است و ربطی به تصمیم یک فرد یا تلاش او ندارد. ممکن است سالن‌های خصوصی سعی کنند اتفاقات خوبی را رقم بزنند، ولی اینکه بگوییم می‌توانند روی تئاتر ممکلت تاثیر بگذارند به نظرم این طور نیست، زیرا زورمان نمی‌رسد. نباید فراموش کرد هنوز بسیاری از شهرستان‌های مهم ما یک سالن تئاتر استاندارد ندارند.

سمانه استاد: کار بعدی شما در تئاتر چه خواهد بود؟
احسان گودرزی: به محض اینکه اجرای نمایش «درهم‌تنیدگی» به سر و سامان برسد، نمایشنامه بعدی را شروع خواهم کرد. در آن نمایش نیز خودم را واکاوی و نقد می‌کنم.

روزنامه صبح نو - دوشنبه، ۰۹ خرداد ۱۴۰1
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید