نگاهی به نمایش «مجلس شبیهخوانی نسوان»
در روزگار مشروطه و سالهای پس از آن، بهویژه دههی نخست پادشاهی رضاشاه، «تیاتر» یکی از ابزارهای انتشار افکار متجدد در میان تودهی مردم بود و منورالفکران در پی استفاده از تیاتر برای بیان آرمانهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خود بودند. در آن زمان انجمنهای مختلفی از نویسندگان، سیاسیون، منورالفکران وهنرمندان برای مطرح کردن و گسترش ایدههای نو و اندیشههای تجددخواهانه تشکیل شد، و تیاتر یکی از بخشهای اصلی «پروگرام» آنان بود. از جمله در انجمنهای زنان (مانند انجمنهای مردان) تیاتر یکی از بخشهای اصلی فعالیت این انجمنها شد. در انجمنهای زنان هدف بیشتر تهیهی سرمایه برای فعالیتهایی مانند امور بهداشتی و نیز برپا کردن مراکز آموزشی و تربیتی مانند مدرسههایی به سبک جدید و اکابر بود. چنین هدفی حمایتهایی را از سوی مردان روشنفکر هم برمیانگیخت، اما بسیاری از متعصبینِ مخالفِ هر نوع تجدد و آزادیخواهی، با این نمایشها مخالف بودند؛ مثلاً در تیاترها اخلال میکردند، وسایل یا مکانشان را به آتش میکشیدند، و حتی دست به قتل هنرمندان میزدند. این خشونت کور در جامعهی مردسالار در موردِ زنان منورالفکر و هنرمند، نمودِ بیشتری داشت. نمایش «مجلس شبیهخوانی نسوان» حکایت یکی از همین گروهها و سرنوشت آنهاست؛ حکایت آشنا و تلخِ کوششی قهرمانانه در راه تجدد و اعتلای تفکر و هنر، در روزگاری خشن، متعصب و منحط.
در این نمایش، که نوعی «متادرام» (نمایش در نمایش) محسوب میشود، نویسنده و کارگردانهای اثر با استفاده از ترکیبِ روایتهای مونولوگ و بازنمایی وقایع و گفتگوها، و در بخشهایی با بهره بردن از عناصر نشانهشناسی تصویری، مقطعی از تاریخ معاصر ایران را به تصویر کشیدهاند. آنان داستان زنانی را روایت
... دیدن ادامه ››
کردهاند که در دوران رضاشاه، دل در گروی اعتلای آموزش بانوان با استفاده از ابزار تیاتر داشتند و برای رسیدن به هدفشان تلاشی شایانِ تقدیر کردند، اما با سدِ تفکرات متعصبانه برخورد نمودند. خالقانِ این نمایش کوشش کردهاند راوی این کنش و مقاومت باشند.
آنان تا حد قابل قبولی توانستهاند با استفاده از عنصر روایت کلامی، بازنمایی تئاتری، و عوامل نمایشی مانند میزانسن، کنش، ژست، موسیقی و آواز، داستانی از تلاش نسوان فرهیختهای را به روی صحنه ببرند که جانانه در برابر آنان که «پنجه بر رخ مهتاب میکشند» ایستادند.