در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حامد جلالی درباره نمایش گالیله: برتولت برشت همیشه عالی است. سبک نوشتاری‌اش به گونه‌ای است که داستانی ک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:11:06
برتولت برشت همیشه عالی است. سبک نوشتاری‌اش به گونه‌ای است که داستانی که هزار بار شنیده‌اید را باز هم تا لحظه‌ی آخر می‌خواهید بشنوید، چون تعلیق در چه خواهد شد را حذف کرده و تعلیق چگونگی شدن را خلق کرده است: چگونه گالیله مجبور می‌شود تلسکوپ اختراع دیگری را به نام خود ثبت کند، چگونه مجبور می‌شود خانه‌نشین شود، چگونه مجبور می‌شود دست از تحقیقاتش بردارد، چگونه می‌شود که چرخیدن زمین را در پیشگاه کلیسا منکر می‌شود تا زنده بماند و ... فاصله‌ای که متون برشت از داستان‌گویی ارسطویی می‌گیرند این اجازه را به مخاطب می‌دهد که همذات‌پنداری نکند، بلکه بیندیشد و بتواند مشاهده‌گر باشد. او مخاطب را وادار می‌کند که شخصیت‌ها را به جای بازی‌کردن، دنبال کند، جستجوگری را یاد مخاطبش می‌دهد، و عمیقا از ما می‌خواهد که فکر کنیم و بیاموزیم. به خاطر همین به شیوه‌ی نمایشی او شیوه‌ی آموزشی هم می‌گویند. و ...
در نمایش اخیر هر چند کارگردان عامدانه تمامی شیوه‌ی اپیک را نخواسته است به اجرا در بیاورد و با اضافه کردن لحظات عاشقانه‌ی کمیک و حذف صحنه‌هایی از متن، اجرا را بیشتر و بیشتر به سمت اجرایی قابل فهم برای مخاطب ایرانی برده است، اما اثر قوی و مستقل است و باید با احترام برایش کلاه از سر برداشت.
طراحی صحنه‌ی بسیار هوشمندانه، طراحی لباس خوب، موسیقی به جا و طراحی فرمِ منطقی، کار را دلچسب می‌کنند و به این‌ها باید اضافه کرد بازی بسیار زیرکانه‌ی جناب آئیش را که یکی از نزدیک‌ترین شخصیت‌ها به سبک نوشتاری و اجرایی نمایش‌های برشت است. برشت اغلب از طنزی گزنده و تلخ اما نه سیاه، استفاده می‌کند و این طنز که کاملا برای شناخت شخصیت و فضای کلی نمایش ضروری است، در بازی جناب آئیش دیده می‌شود و با احترام به تمامی بازیگران خوب و شایسته‌ی نمایش گالیله باید گفت، بازیگر نقش گالیله یک سر و گردن بالاتر از بقیه ایستاده است. در نمایشی کلاسیک شاید این یک ایراد بزرگ باشد چون ما برای شناخت قهرمان باید ضد قهرمانی به همان قدرت ببینیم و توازن این دو، نمایش را پیش می‌برد، اما در آثار برشت این مورد الزامی نیست؛ چون ساختار قهرمان و ضدقهرمان به شکل کلاسیک ... دیدن ادامه ›› معنایی ندارد و این را در آثار بزرگش مثل ننه دلاور و فرزندانش، آدم آدم است یا زن خوب ایالت سچون و غیره به خوبی می‌بینیم. با این که از قم برای دیدن نمایش آمدم و ساعت 10 شب برای برگشت کمی مشکل داشتم، اما باز هم به دیدنش خواهم آمد و می‌دانم که در اجرای بعدی چیزهای بیشتری پیدا خواهم کرد و بیشتر می‌آموزم.
تنها نکته‌ای که به عنوان نقص در این نوشتار می‌خواهم ذکر کنم، لحن خاصی است که بازیگران ما در اجراهای متون خارجی ادا می‌کنند که برایم هیچ وقت قابل هضم نبوده. در بازیگران این نمایش و البته بسیاری از آثار ترجمه، این لحن اذیت کننده است. زمانی به دلیل ترجمه‌های ناقص که کاملا زبان مبدا را به مقصد تبدیل نمی کردند، این لحن و ادا در بیان بازیگران ظاهر می‌شد، اما با وجود ترجمه‌ی تقریبا بی‌نقص استاد سمندریان، وجود این لحن باعث می‌شود که فاصله‌ی دومی بین صحنه و تماشاگر دیده شود که این فاصله‌گذاری دیگر نه کار برشت است و نه کار کارگردان، بلکه مشکلی است که باید حل شود
در پایان باز هم تشکر می‌کنم و این اجرا را به همه‌ی ایرانی‌ها توصیه می‌کنم.
چقدر این نقد درست و ظریف بود و نشان از شناخت دقیق برشت و آثارش داره. خیلی از شما ممنونم
حسین چیانی
چقدر این نقد درست و ظریف بود و نشان از شناخت دقیق برشت و آثارش داره. خیلی از شما ممنونم
لطف دارین. ممنون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید