در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدحسن یزدان پناه درباره نمایش ریش فیدل، غبغب مِرکل: بازیگران نمایش در بیشتر اجرا داد می‌زدند که بعد از مدتی شنیدن آن آزارد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:17:40
بازیگران نمایش در بیشتر اجرا داد می‌زدند که بعد از مدتی شنیدن آن آزاردهنده می‌شد (مخصوصا اگر مستعد سردرد گرفتن باشید.)
بازیگرها خلاقیت و جذابیتی در اکت داشتند ولی در نمایش چون دوربینی وجود ندارد، اکت‌های فردی در نمایش گروهی، توی ذوق می‌زند. نمایش یا باید به سمت هماهنگی پیش رود، یعنی یک ست از اکت‌ها را با هم تکمیل و اجرا کند، یا با فوکوس نور یا ارجاع از سمت دیگر اعضا، برای مخاطب بین اکت‌های فردی بازیگرها، فوکوس ایجاد کند. پاس‌کاری‌های مداوم در بخش‌هایی که این پاس‌کاری یا ارجا رعایت شده بود، کار را بهتر در آورده بود.

متن خوب و جذاب بود، ولی بیشتر بار محتوایی داشت تا آوایی و این‌مورد آن را برای اجرا دشوارتر و بیشتر مناسب مطالعه می‌کند. (برای نمونه جایی از متن اشاره‌ای به سبک مولانا می‌کند که بیانگر ظرافت قلم‌ و هوش نویسنده است.) گاهی اگر متنی را بلند بلند بخوانید، عمق را در آن از بین می‌برید.
نورپردازی نمایش ضعیف بود و جا داشت بیشتر از این عنصر مهم استفاده کرد.
اثر باید سعی کند یا یک ریتم ثابت را حفظ کند یا بین ریتم‌ها به نرمی حرکت کند. پای‌کوبی بازیگرها موقع ورود و خروج نه تنها تکراری و دردآور شده بود (با همراهی هر دفعه کاخون) بلکه ریتم کار را نیز برهم می‌زد، مثل کسی که به آرامی و با تِت و پِت حرف می‌زند و یک‎هو شروع می‌کند تند تند حرف زدن یا ... دیدن ادامه ›› تند و بعد یک‌هو تِت و پِت می‌کند. بهتر بود مثل باقی اکت‌ها، هر کدام ورود و خروج متفاوت خاص خودشان را داشته باشند، چه بسا هر دفعه متفاوت.
وقت خیلی زیادی صرف غیرآدمیزاد بودن گریم‌ها شده بود که دلیلش را نفهمیدم. طراحی لباس هم آنقدر در چشم بود که خیلی زود از چشم می‌افتاد.
نوازنده کلارینت خیلی‌خوب بود ولی بقیه سازها بیشتر جلوۀ صوتی بودند تا وجۀ صوتی.
دکور به شدت تیره‌ای بود، کاربرد پرده را واقعاً نفهمیدم، به جایش چند دکور متناسب با گریم خیلی بهتر می‌بود.
چندتا از بازیگرها هم فقط بودند و کاراکتری نداشتند.
بازیگرها متناسب حرف می‌زدند تا اینکه یکی از آنها صدایش را بالا می‌برد و حالا بقیه هم می‌خواستند خود را به این حجم برسانند. و نمایش تبدیل می‌شد به صحنه فروشنده‌های بازار تره‌بار. ولی من از کسی می‌خرم که میوه‌هایش بهتره است، نه فروشنده‌ای که بیشتر داد می‌زند.
نکته دیگر این است که این داد زدن‌، تماشاچی‌ها را بیشتر ترغیب می‌کند که بلند باهم حرف بزنند چون‌که فکر می‌کنند ولوم صدایشان نسبتا کم است.
قبل از شروع نمایش، ترغیب به همراهی تماشاچی‌ها را دوست نداشتم، چون کسی که باید صدای بلند دست و داد زدن و سوت کشیدن پشت سری‌اش را بشنود و اذیت شود، من هستم و نه بازیگرها که بخواهند درک کنند و حواسشان پرت شود.
بازیگرها در انتها به ترتیب به روی صحنه حاضر و تشویق شدند و این فرصت خوبی بود که حداقل معرفی شوند و گرنه با هم به روی صحنه می‌آمدند بهتر بود.
و شایسته‌تر بود در ادامه می‌گفتید تماشاچیان برای مدتی بنشینند و سپس صحبت کنید.

در نهایت، از وقت و انرژی‌ای که گذاشتید ممنونم و امیدوارم در آینده، کارهای درخشانی از این افراد ببینم.
سپاس از بیان نظرتان.
در بخشی از بیان نظر خود در مورد مواردی مثل طراحی نور و دکور و ... انتقاد داشتید که باید عرض کنیم کاش شما در جریان شرایط تولید نمایش در سالن های خصوصی و گرفتاری های اجرای هم زمان دو یا سه نمایش در یک سالن باشید. متاسفانه بخش بسیاری از نقدهای شما در حد و توان گروه های نمایشی نیست که بتوانند درستش کنند
سلام
ممنونم که وقت گذاشتید و نقدتون رو برامون نوشتید.
خوندنش برام جالب بود؛ نه فقط به خاطر نکاتی که مطرح کرده بودید، بلکه به خاطر جنس نگاهتون که بیشتر از جنس سلیقه‌ی شخصی بود تا تحلیل حرفه‌ای اجرایی. این، البته خودش قابل احترامه، چون تئاتر همیشه تا حدی با ذائقه‌ی مخاطب گره خورده.
با این حال، جاهایی از متن بود که بیشتر از اینکه نکته‌ای درباره‌ی اجرا باشه، باعث شد به برداشت شما از تئاتر ... دیدن ادامه ›› فکر کنم.
مثلاً وقتی گفته می‌شه "نور ضعیف بود"، مشخص نیست منظور شدت نور، طراحی، کاربرد، یا ریتم نوریه. در حالی که بدون توضیح، این جمله بیشتر شبیه قضاوته تا نقد.
یا در مورد "کارکرد نامشخص پرده و دکور"—اینکه متوجه نشدین چرا اون عناصر روی صحنه بودن، الزاماً به معنی ضعف اجرایی نیست. شاید فقط به درک شما از زبان صحنه و تغییر فضا مرتبط باشه.
و اشاره‌تون به "بازار تره‌بار بودن صحنه"، بیشتر از اینکه نقد باشه، لحن تمسخر و تحقیر داره( فراستیزم برای دیده شدن ) . این جنس جمله‌ها ممکنه برای گرفتن لایک در گروه‌های مجازی جواب بده ، ولی توی فضای نقد جدی، بیشتر به‌نظر می‌رسه که نویسنده خواسته با طعنه، فهم خودش رو برجسته کنه، نه اجرا رو بررسی.
در مورد رورانس (تقدیر پایانی) هم، اینکه همه‌ی بازیگرها هم‌زمان بیان وسط یا نَیان، کاملاً سلیقه‌ی کارگردانه و در بسیاری از اجراهای معتبر، چیدمان و ترتیب ورود به صحنه بخشی از طراحی پایانیه. قرار نیست همه چیز طبق سلیقه‌ی شخصی یک مخاطب تنظیم بشه.
و درباره‌ی گریم و طراحی چهره: اغراق در اندازه‌ی بینی‌ها، ارجاعی مستقیم و آگاهانه به مفاهیمی مثل پینوکیو، دروغ، و دنیای تخیل داره اگر آشنایی مختصری با نمادپردازی یا نشانه‌شناسی تئاتر وجود داشته باشه، چنین چیزهایی نیازی به توضیح ندارن. بخشی از کار تئاتر اینه که به مخاطب اعتماد کنه، نه اینکه هر نشونه‌ای رو مثل زیرنویس فیلم توضیح بده.
راستش درباره‌ی باقی مواردی هم که گفتید، حس خاصی به پاسخ دادن ندارم. چون وقتی پایه‌ی نگاه تحلیلی نباشه، وارد شدن به جزئیات هم بیشتر شبیه دویدن روی تردمیل می‌شه—حرکت زیاد، پیشرفت کم.
در مجموع، خوشحالم که کارمون دیده شده و باعث واکنش شده، حتی اگر بخشی از اون واکنش، بیشتر از جنس اثبات‌گری شخصی بود تا گفتگو.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید