در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آرام نیک بین درباره نمایش هم این/ هم آن: با سلام و عرض ادب و خسته نباشید به گروه «هم این و هم آن » *متن مت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:59:50
با سلام و عرض ادب و خسته نباشید به گروه «هم این و هم آن »

*متن
متن سهند خیرآبادی این بار در غایت یک روایت رئالیستی و کم هیاهو، ما را به پشت صحنه تئاتر می برد، شاید علاقه مندی خیرآبادی به این سوژه و نشان دادن انسوی تئاتر کمی در« دراماتورژ » هم به تصویر کشیده می شود، اما لایه های روانشناختی تر آن ،شکل برخورد با نمایش و تئاتر را متفاوت می کند.
اما « هم این هم آن»یک اثر بی پروا با زیرمتن خود تئاتر است، این بار نه قرار است جنبه های روانشناسانه فلسفی « پیانیستولوژی» و پیکار با جهل فرافکن را ببینیم و نه نمایش استحاله شخصیتی در قرنطینه کرونایی« مستخدم» را . این بار مساله خود خود تئاتر ست و آدم هایش.
مهمترین ویژگی متن این اثر ، سر راست بودن آن است، بدون حاشیه و طمطراق های رایج این روزها در متن های ایرانی نوشت، به اصل مطلب می پردازد( که البته این شکل پرداخت به تم داستان ، به نظر می رسد از «این دنیا یک کنسرت به من بدهکاره» آغاز شده و در این اثر سرو شکل مناسبتری یافته است).نقاط عطف و اوج و فرودها ، هذلولی و سینوسی نیست و در یک مختصات آرام، اتفاقات همذات پندارانه مخاطب را در بطن خویش مستغرق می نماید.دغدغه متن، دعدغه کاملا بروز و می ... دیدن ادامه ›› توان کفت ابدی ازلی هنرپیشه هاست، که اخیرا در تقابلی بی دلیل میان دو مدیوم تصویر و تئاتر بیشتر رخ می نماید، کما اینکه موضوع ظهور یک هنرپیشه جوان در غایت یک رقیب و هم پا، برای پیشکسوت، موضوعی نهادینه در عرصه هنرپیشگی از ابتدا تا به اکنون است، که دستمایه آثار فراوانی در تاریخ سینما از درباره ایو تا آرتیست گرفته تا و... بوده است.اما این مهم است که یک موضوع جهان شمول، رؤیت بصری مناسبی برای مخاطب هدفش در جغرافیای اجرا بیابد، که متن کاملا در اینجا کار کرده است. شاید پاره ای از کلیشه ها مثل تعداد گل های تقدیمی برای دو هنرپیشه یا دیسیپلین یک بازیگر پیشکسوت و یک جوان کم تجربه ، آشنا باشند، اما پرداخت درست شخصیت ها ( والبته بازی های درست) جلوه دیگرگونه به آن می بخشد، تا کسالت را از مخاطب دور سازد.
این که بدون هجو و استفاده از شوخی های دم دستی و روزمره، فقط با آکسان گذاری، شیوه بیان و اکت و متدهای بازیگری مخاطب را لحظاتی غرق در خنده کنید، مهمترین ویژگی اثر است.
از دیگر ویژگی های مهم این متن، عدم سوگیری آن است، ما نه بد داریم نه خوب، بلکه با دو جلوه خاکستری انسانی طرف هستیم که هرکدام به یک اندازه محق و به یک اندازه مقصر است.
و اتفاقا عدم وجود روابط پیچیده و دیالوگ های پر زرق و برق، این ویژگی شخصیت ها را دوچندان کرده وبر جذابیت آن می افزاید.
نهایتا می توان گفت، با یک اثر ساده و سبک و بدون قضاوت و جانبداری سرو کار داریم که هم ،لحظاتی بغض، در گوشه چشم، اشک می نشاند و هم لحظاتی، لبخند، بر گشایش لبها می انجامد، و چه چیز ازین که یک تئاتر را اینگونه بر صحنه ببینیم خوشایندتر است.
.
*کارگردانی
خیرآبادی در کارگردانی هایش، از دادن میزانسن های پرتکرار و خطی ابایی ندارد و حتی سکون، نقش مهمی در شیوه کارگردانی او دارد. اینکه صحنه فقط جایی برای پریدن و خزیدن و ... نیست و برای ایجاد یک قاب دراماتیک لزومی به بشکن و بالا انداختن نیست، قطعا نشستن، ایستادن ، راه رفتن ساده اما درست، می تواندیک قاب بصری جذاب برای مخاطب بسازد، به شرطی که مکان و زمان اجرای آن در صحنه فکر شده باشد. میزان تحرک دو بازیگر و فضایی که در طول اجرا اشغال می کنند، کاملا در راستای شخصیت پردازی آنهاست. گلاب آدینه بیشتر مستقر است و رفت و آمدهایش با طمأنینه و پرنسیب نمایشی است و در سوی دیگر هاشمی اکثرا صحنه را در می نوردد که همان جلوه شخصیتی جوان و جستجوگر او را می نمایاند.
طراحی اثر در عین سادگی کاربردی است، و انقدر اندازه که به چیز دیگری در طول نمایش نیازی حس نمی شود.
کارگردانی خیرآبادی هم قابل دیدن است و هم پنهان، قابل دیدن برای کسانی که تجربه تماشای آثار گذشته او را داشته اند و ردی پنهان برای ندیدگان.

*بازی ها

**گلاب آدینه ( همچون قویی بر صحنه)
نامی چون گلاب آدینه، نه نیاز به تعریف و تمجید دارد و نه به به و چه چه های مزورانه،
اما باز هم باید گفت و من اینگونه می گویم.
با داشتن ارشد بازیگری از مهمترین دانشکاه این کشور، با معدل الف، و چندسال تلاش به عنوان بازیگر بر صحنه، تماشای مسترکلاس ها و حضور در ورکشاپ های رنگارنگ و مطالعات گسترده از استانیسلاوسکی و چخوف و میرهولد و گرتوفسکی گرفته تا مایزنر و سوزوکی و لکوک و باربا و اویدا و..... بدون اغراق می توانم بگویم، همه آنچه آموخته بودم را در یک ساعت و اندی اجرا به طور مجسم در کالبدی بنام گلاب آدینه دیدم. همه اتودهای آنچنانی و تمرینات بدن و بیان و.... که این وزها بیشتر شبیه اداهای منور الفکری درآمده، چنان در بازی گلاب آدینه زنده و مسحور کننده است ، که می پنداری این روانی در بازی و این اعتماد بنفس در حضور در صحنه و این شمایل اقتدار، همه شیوه های بازیگری را به سخره می گیرد.
در جایی از نمایش آدینه به سنش اشاره می کند که برای من مخاطب تئاتری، یک پارادوکس حسی غریب را برمی انگیزاند ، از سویی تجلیل قلبی از این حضور مقتدر و درخشان و از سویی، خود تحقیری در مقابل این شکوه و جلوه بازیگری، که چرا من چون این نیستم، یا آیا چنین خواهم شد؟!!!
.
گلاب آدینه در اجرای « هم این و هم آن» مانند قویی فریبا چونان بر صحنه می رقصد و می درخشد، که این شکوه گونه هایم را سراسر از اشک خیس می کرد.
ماندگار باشید و درخشان تا همیشه بانو جان.

**نورا هاشمی
نورا هاشمی، در بازیگری معنای شور و سرزندگیست، تمپو بالای درونی او همواره به نقش هایش رنگ و بویی شاداب می بخشد، که در این اثر در قالب شخصیت جوان اثر، بسیار دلپذیر است. مهارت او در بیان سریع و خوش ریتم دیالوگها، یکی از ویژگی های مورد علاقه ام در بازی اوست. ایجاد اوج و فرود حسی او در صحنه پایانی اجرا، که او را از بغضی درمانده تا شعفی بالنده و تواضعی غریبانه می کشاند، بشدت درست بازی شده است. وحضور قدرتمند آدینه، بازی او را در سایه نمی کشاند.
.
*طراحی ها
همه طراحی ها بجا، ساده و کاربردی است. اینکه ما فضایی را با دکور و نور و اکسسوار و شلوغکاری های رایج مد شده بسازیم تا مخاطب را شیرفهم کنیم که اینجا فلان جاست و .....، دیگر از مد افتاده و به حق کار نمی کند.
اما طراحی مینیمال و البته درست اثر، یک جنبه مهمی از دلچسب بودن اجراست.
مخصوصا طراحی لباس ها و رنگ های خاکستری انتخاب شده ، بسیار شخصیت پردازی دارد و ضمن داشتن جلوه بصری جذاب، شخصیت ها را به درستی همراهی می کند.
گریم هم ساده، درست و قابل دیده شدن است، وجهه شخصیتی کاراکترها و نقشهایی که بازی می کنند، بدرستی در چهره هاشان نمایان است و در عین حال جذابیت بصریش نیز وجود دارد.
در اینجا باید یادی کنم از «بتثابه نعیمایی» عزیزم. رفیق نازنین طراح گریمم، که جان لطیفش این جهان خاکی را تاب نیاورد و در جستجوی آرامش بسوی ابدیت شتافت.

*تهیه کننده:
معمولا این رسم وجود ندارد که از تهیه کننده و گروه تولید حرفی به میان آید، حال آنکه صاحب اثر به نوعی تهیه کننده آن است. اینکه در کنار تئاتر که این روزها از رمق افتاده و حال خوشی ندارد بایستی، از یک کارگردان جوان حمایت کنی و اثری در عین سادگی، پر از حرف و گفتگو بسازی ، شاید از کمتر کسی در این روزها برآید، اما شبیر پرستار که نه تنها در غایت تهیه کننده، مجری طرح ، مدیر تولید و... قبلا هم حضور داشته ، بلکه به عنوان یک بازیگر که دغدغه اصلی اوست، کاملا آگاهانه بسوی متن قدم برداشته و احتمالا از درخشش این اثر در این روزگار سخت تئاتر، غریزی آگاه بوده است، که خود نشان از هوش و البته حضور او به عنوان یک بازیگر است.
.
در پایان، « هم این و هم آن» نه فقط برای تئاتری ها و سینمایی ها و هنرمندان بلکه برای همگان، بوته آزمایشی است برای سنجش عملکردمان در دنیایی که زیست می کنیم. اثری دلنشین، همذات پندارانه، ساده و در عین حال زیبنده.

بدرخشید و مانا و پر صلابت بمانید.
به امید آثار فاخر دیگر ازین گروه.
❤️🌺
آرام نیک بین



از نگاه موشکافانه و قلم زیبای شما کمال تشکر رادارم .
۲۲ شهریور
چه کیفی کردم از خوندنش. دم شما گرم❤️
۲۳ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید