همایون ادیب قربانی شرایطی است که هیچ نقشی در وقوع آنها نداشته است. پیوند مخفیانهی مادر با اردشیر، مرگ مادر و فقدان همیشگی حضور او، همایون را
... دیدن ادامه ››
به تنهایی عمیقی سوق دادهاند که حتی در چهل سالگی نیز رهایش نمیکنند. در تمام این سالها ذهن و روان او تاب مواجهه با حقیقت را نداشته و آنقدر در واگویههای درونیاش غرق شده که سرانجام تصمیم به خودکشی در خانهی متروکهی پدری میگیرد. حتی در این لحظه نیز از هجوم بیامان افکار و کابوسهایش رها نمیشود!
پرسش اساسی این است: در چنین وضعیتی که رنجی بیرون از اختیار بر زندگی همایون سایه انداخته، او تا چه اندازه مسئول رفتار و کردار خویش است؟ او تا کجا شایسته تاب آوردن رنجی است که خود انتخاب نکرده؟
در یکی از تأثیرگذارترین لحظات نمایش، همایون در رؤیایی شاعرانه روبهروی مادر قرار میگیرد؛ صحنهای همراه با موسیقی که به خوبی بار عاطفی فقدان چهل ساله را منتقل میکند. این لحظه برای من رنگی کاملاً شخصی داشت. همایون از همان دوران کودکی مادرش را از دست داده است، درست مثل مادرم! و همین شباهت باعث شد نمایش برای من از مرز روایت عبور کند و به تجربهی زیستهی مادرم گره بخورد. این صحنه مرا برد به تاریکخانهی خلوت مادرم و واگویهها با مادرش؛ حالا بهتر میتوانم درک کنم او در همه این سالها چگونه با مادرش زمزمه کرده و با او گریسته است.
خلق چنین لحظهی حساسی بدون اغراق، حاصل کار دقیق محمود خسروپرست و محمد برهمنی است؛ صحنهای که نه تنها به شخصیت همایون عمق میبخشد، بلکه یکی از ماندگارترین لحظات احساسی نمایش را رقم میزند. بازیهای فرزین محدث، مهشید خدادی، علیرضا حقپرست و مهدی یگانه، به راستی درخشان و ستودنی اند.