نمایش که تموم شد با همراهم در این مورد صحبت میکردیم که نمایش به مرور تلختر شد ولی پایان غیرمنتظره ای نداشت... تا اینکه رفتیم سوار ماشین بشیم که توی خیابون شهریار پارک کرده بودم، دیدیم ای دل غافل ضبط ماشین نیست و با قاب جلو داشبورد کندن و بردن و از تیکه وسط ماشین فقط یکسری سیم وکابل آویزونه! دیدیم که بله پایان غیرمنتظره و شوکه کننده هم داشت و فقط باید کمی صبر میکردیم، از اونجایی که ماشین با دیلم باز شده بود که معروفه روش معتادهاست، لعنت فرستادیم به مواد و اعتیاد که فراتر از اون سه میز کافه، همه جا هست و زخم خودشو به ما میزنه...