در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محیا سلطانی درباره نمایش بادی که تورا خشک کرد، مرا برد: امیدوارم حداقل یکی از عوامل این نقد رو بخونند. احتمال لو رفتن داستان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:58:58
امیدوارم حداقل یکی از عوامل این نقد رو بخونند.
احتمال لو رفتن داستان وجود دارد , احتیاط کنید ;))))
میخوام یه عالمه حرف بزنم از الان گفته باشم...
موقع ورود با دیدن بچه های راهنمایی یه حس خاصی بهم دست داد همش به این فکر میکردم نکنه واقعا با خودشون چیپس و پفک آورده باشن,بعد با خودم گفتم شاید هم دوستان پریا هستند به هر حال خیلی توی ذوقم خورد.اما خب بودن با دختر خاله جانمان خودش قوت قلبی بود برایمان.موقع ورود 3 بار بلیط ها چک شد که ابدا و اصلا واسم خوشایند نبود منتظر سومیش بودم که طول نکشیدو... کنار یه هموطن نشستم که مشخص بود دختری جان پدر کلاس را بهانه کرده و در کنار من نشسته و هنوز نمایش شروع نشده به من تذکر داد که لطفا حرف نزنید :| و بعد به پشت پرده که پژمان جمشیدی حضور داشت مدام نگاه میکرد و ریسه میرفت بماند که خنده های بی معنی اش روی اعصاب بود ... و البته خنده های مسخره ی تمشاچیانی که مشخص بود حضورشان برای چیست کمی تا قسمتی اذیتم میکرد....متن کار از سطح توقعم بالاتر بود و بازی خانم رهنما و هم آقای جمشیدی هم همینطور بدون تپق.البته بازی خانم رهنما بسیار بسیار باور پذیر بود اما گاهی فقط گاهی در دو-سه مورد آقای جمشیدی داشتند نقش خودشونو بازی میکردند و سعی در خلاقیت و تغییر نداشتند مثلا در نوع خنده شون {این باید بنظرم تغییر میکرد چون ما توی سریال پژمان مدام خنده هاشونو دیدیم,نمیدونم شایدم من اشتباه میکنم اما چون نقده دوست دارم که اونی که تهه دلمه ... دیدن ادامه ›› رو بگم :) }
مثلا در نوع تیپشون بهتر بود برای اینکه باور پذیر تر باشه که از خارج از کشور اومده کراوات میزدند چون به نوعی از خودش فرار کرده بود و رفته بود باید یجوری اینو نشون میداد.در آخر کار منتظر دیدن پریای قاسم خانی بودم که ندیدمش امیدوارم حرفای اینجا مانع از ادامه ی کارش نشده باشه.
یه چیز دیگه که در نماش آزار دهنده بود پاره بودن پوشش بانو رهنما بود نمیدونم آیا دلیل خاصی داشت یا اونقدر اهمیت نداشت!چون بنظر جزو طراحی لباس نمیومد.

و انتقاد بزرگ دیگه اینکه چینش صندلی ها رو دوست داشتم چون به صحنه مشرف بود اما وقتی کار شروع شد و دیدم که بیشتر دیالوگ ها نشسته انجام میشه و گردن من مدام در حال چرخیدن 180 درجه بود تصمیم گرفتم یکی از بازیگران رو انتخاب کنم و فقط به اون نگاه کنم و چون گاهی که آقای جمشیدی صحبت میکردند میمیک خانم رهنما رو از دست میدادیم نمیدونم به طراح صحنه چی بگم ینی میدونم چی بگما ولی ترجیح میدم تو دلم باهاش حرف بزنم :)))))
محیاى عزیز 47 ثانیه بعد از این که تحلیل و نقدت را گذاشتى خواندمش!!! ;)
ممنون...
متن خوب شاید دلیل خوبى براى دیدن نمایش باشه...
بازم تشکر از این که ما را هم از دیده هایت مطلع کردى :)
۱۹ آذر ۱۳۹۲
@زهرا مودتی شاید...به شزطی که خانوادهاشون بهشون بگن که نباید جوری بخندند که آزار دهنده باشه . من به آقای اکوانیان گفتم.
۲۰ آذر ۱۳۹۲
علی نرگس نژاد
:)
۲۰ آذر ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید