در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمد بنی هارونی درباره نمایش نویسنده مرده است: امکان لو رفتن داستان امروز نمایش نویسنده مرده است رو دیدم. اول یه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:02:22
امکان لو رفتن داستان

امروز نمایش نویسنده مرده است رو دیدم.
اول یه نکته بگم که سختی های مسیر برام اهمیت چندانی نداشت چون موقع خریدن بلیط میدونستم کجا قراره برم.
تو متری هم که برای نقد نمایش استفاده می کنم ، سختی های مسیر جایی نداره چون با انتخاب خودم نمایشو دیدم. منتی هم بر سر کارگردان ندارم. چون وظیفه کارگردان در داخل خود مفهوم نمایش تعریف میشه نه به دوری و نزدیکی مسیر که برای هر کسی متفاوته.
صندلی ها به شدت بد بود. طراحی صحنه میتونست خیلی بهتر باشه ، عکس هایی که تو این صفحه هست ، دکور خیلی زیباتری داره.
امروز اولین بار بود که اصطلاح بازی کلیشه ای رو در نظر یکی از دوستان به چشم دیدم. همچین چیزی نه داریم نه ... دیدن ادامه ›› خواهیم داشت.
چون عنصر بازیگری رو نمی تونیم به دور از متن بررسی کنیم. متن کلیشه ای به اضافه کارگردانی (بازیگردانی) ضعیف و عدم ((حضور)) میدهد چیزی که دوستان میگن بازی کلیشه ای که اون هم از نظر من نبود.
کار فوق العاده خوبی نبود کار بدی هم نبود. نمایش های خیلی بدتر و انتلکت زده تر از این هم دیده بودم.
زیاد نمی خوام پر گویی کنم فقط چند تا نکته میگم.
یک نگاه خیلی کوچیک غیر انسانی پشت هر دو شخصیت زن و مرد نویسنده مرده است بود که تو بعضی از جاها منو زده کرد. جایی که میگه من به بابام هم دو بار خواهش نمیکنم نره. این حرف این آدم و برا من تعریف میکنه که چیه و کجاست. بعد برام معصومیت عشقش زیر سوال میره. بازی های بعدش برام لو میره.
حتی بازی های بعدی فرهاد رو هم بی تاثیر می کنه. ما میدونیم داره بازی می کنه ولی نمی خوایم باور کنیم و وقتی می فهمیم به ناباوری کاذب خودمون می خندیم چون اون مدل خنده بعد از بازی اول مرد دیگه جذابیتش و از دست داده. و این نگاه که برای تلافی اذیت کردن های طرف مقابل از هر روشی استفاده کرد و هر حرفی زد و بعد با کمال آرامش در کنار هم نشست و غذا خورد خیلی نگاه انسانی نیست.
من از هر مدل مفهوم زدگی در هر مدیومی متنفرم چون معتقد به فرمم و معنا از پس فرم.
خوبی این نمایش این بود که از اول نمایش بر خوبی بدی هیچ کدوم از دو شخصیت تصمیم نگرفت و قصه ساخت ولی تا آخر حرفی نزد که حالا چی؟ وقتی اثر داره به ما نشون میده که هیچ چیز قابل باور نیست و شاید همه چیز بازی باشه ، ما باید چیکار کنیم؟ بازی نکنیم یا باور؟
یا اینکه بگوییم آقای عباسی عزیز این نقد من هم بازی بود ، من عاشق این نمایشم و بعد حرفم را پس بگیرم.
جای واقعیت یا درستر حقیقت کجاست؟
در کل خسته نباشید.
جناب بنی هارونی عزیز خیلی تعجب می کنم؛ چون من اجرای قبلی این اثر رو در تالار سایه دیده بودم، و اتفاقا از نقاط قوت اثر بازی های درخشان خانم مستوفی و جناب آقاخاتی بود، که به قول شما از پرداخت قوی متن و کارگردانی صحیح میومد.
دکور هم اونجا خیلی خوب بود، در کل نمی گم من خیلی تئاتر بین حرفه ای هستم، ولی بین چندتا کاری که در این چند سال اخیر رفته ام، جزء آثار سر پا و درست و درمون بود!
خیلی تعجب کردم، چون دوست داشتم حتی دوباره اجرای جدیدش رو برم ببینم؛ با این اوصاف پس خاطره خوبم رو خراب نکنم!
۰۲ تیر ۱۳۹۳
دوست عزیز من اون قسمت بازی کلیشه ای رو در جواب یکی از نظرات دوستان و در نقد اون نظر گفتم و بازی کلیشه ای رو تعریف کردم.
در آخر هم گفتم بازی ها به نظرم کلیشه نیست.
دکور اینجا خیلی خوب نبود. کلا از نظر محیطی شرایط برای برگزاری یک نمیایش مهیا نبود.
پیشنهاد می کنم این اجرا هم ببیند.
۰۲ تیر ۱۳۹۳
مرسی spoiler alert
حرکت خوبیه
۰۲ تیر ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید