در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دانیال محمودآبادی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:56:01
 

- بازیگری را در سال ۱۳۸۸ نزد آقای نادر فلاح آغاز کردم ، نمایشنامه نویسی را در دوره های آقای محمد چرمشیر آموختم. طراحی صحنه و مجسمه سازی را خودآموز همواره در حال آموزش و انجام هستم.

۱۳۹۰ بازی در نمایش افق در آوای پرندگان زرد در جشنواره تیاتر فجر به کارگردانی آقای نادر فلاح
۱۳۹۱ با در فیلم سینمایی خسته نباشید به کارگردانی آقایان افشین هاشمی و محسن قرایی
۱۳۹۳ بازی در نمایش رد پر پروانه در جشنواره تیاتر فجر به کارگردانی آقای جلیل امیری
۱۳۹۷ طراحی و ساخت مجسمه (آیینه سفید) برگزیده جشنواره هنر های شهری به تماشای بهار در کرمان
۱۳۹۸ طراحی و ساخت مجسمه (بازگشت) برگزیده نخستین رویداد حافظه چوب کرمان
۱۳۹۹ طراحی و ساخت مجسمه (مشتاق) برگزیده دومین رویداد حافظه چوب کرمان
۱۴۰۴ شرکت در نمایشگاه گروهی به تماشای بهار با مجسمه (زایش مرگ) در موزه هنر های معاصر کرمان
۱۴۰۴ طراحی لباس و صحنه و ساخت صحنه نمایش هیچ به کارگردانی آقای میلاد حسینی نسب ( طبق آمار سایت تیوال پر فروش ترین نمایش غیر کمدی تاریخ نمایش استان کرمان)

 ۰۷ مرداد ۱۳۶۹
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اهل فن بر این موضوع واقف اند که نمایش تک پرسوناژ یکی از سخت‌ترین انواع نمایش برای بازی و کارگردانی و همچنین نویسندگیست ، که مرضیه محمدی دانشجوی بازیگری و کارگردانی دانشگاه باهنر کرمان آن را انتخاب کرده.
اول باید این نکته را گوشزد کنم که با توجه به اطلاعات بالا باز این نمایش یک نمایش دانشجویی نیست. مرضیه محمدی بازیگری جدی را قبل از دانشگاه آغاز کرده و همچنین برنده جایزه بازیگری استان نیز می‌باشد.
با تفاسیر بالا نمایشنامه دارای روایتی خطی و ساده که پیچش دراماتیک شدیدی در خود ندارد ، کارگردانی ایده اجرایی خوبی داشت که سایه بازی بود و فقط در شروع و پایان از آن استفاده شده . بازی مرضیه محمدی قابل قبول بود البته در میمیک کمی اضافه کاری داشت که با حذف اضافات، بازی روان تری خواهد شد.
به نظرم به دلیل این که نمایشنامه ما به ازای تصویری کمی دارد استفاده از سایه بازی در طول نمایش جذابیت بصری بیشتری به اجرا می‌داد که البته نمی‌دانم با این تغییر همچنان می‌شد از لفظ تک پرسوناژ برای آن استفاده کرد یا نه ، همچنین به نظر من نمایشنامه در قالب نمایش رادیویی قامت بلند تری می تواند داشته باشد.
در پایان به عنوان اولین کار تک پرسوناژ وی ،کار دارای یک نواختی خوبی از حیث نویسندگی و بازی و کارگردانی است. این موضوع را مجدد باید ذکر کنم که این وزنه بسیار سنگین بوده و اکثر هنرمندان حوزه نمایش تا پایان کار هنری خود نیز سمت این وزنه نمی‌روند و مطمئن هستم در آینده نزدیک نمایش های بیشتر ... دیدن ادامه ›› و بهتری از این هنرمند خواهیم دید.
این نمایش در روز های پایانی بوده و پیشنهاد میکنم آن را ببینید از مزایای این کار دو سانسه بودن آن نیز هست.
با تشکر از تیم اجرایی و خانم مرضیه محمدی
خیانت بر نوزاد مرده پیشی می‌گیرد.
سجاد عطار پور را از زمان نمایش داراب سالار زاده ای از شاه کوه می‌شناسم. این کار اولین تجربه کارگردانی وی بود.اولین چیزی که ذهنم را مشغول کرد این موضوع بود که نمایشنامه قالبی داشت که فرم اجرایی را تحمیل می‌کرد و از نظر من کارگردان خلاقیتی در زمینه شیوه اجرایی نمی‌توانست ارائه دهد. به دیده من صحنه خلاقیت خاصی نداشت ، از نواقص کار ضرباهنگ بالا در تمامی صحنه ها بود، در صورتی که در طول نمایش ما شاهد موقعیت های متفاوت با اتفاقات متفاوتی بودیم ولی همگی یک ضرباهنگ داشتند . بازیگردانی کارگردان ولی خوب بود و بازیگران در مجموع اجراهای خوبی داشتند با اینکه در نقاطی دیالوگ گویی شلخته و کمی بداهه داشتند . اگر کمی موشکافانه تر به بازی ها بپردازم بازی خود سجاد عطار پور نقصی گل درشت داشت و آن هم این بود که در صحنه های متفاوت که دارای موقعیت های متفاوت بودند ، وی نتوانست پاساژهای حسی متناسب با صحنه های متفاوت را بازی کند.

در مورد نمایشنامه ، صادق خیلی با کاراکتر توماس استوکمان قهرمان نمایشنامه دشمن مردم همزاد پنداری می‌کرد که برداشت اشتباهی توسط شخص صادق بود و به عنوان کسی که دارای رذائل اخلاقی بسیاری ست هیچ نسبت مستقیمی با دکتر استوکمان ندارد، که رویکردی متفاوت در نمایشنامه بود . معمولاً پروتاگونیست شناخت درستی در مورد خود دارد و اگر با شخصی یا اسطوره ای یا تمثیلی احساس نزدیکی می‌کند مخاطب اطمینان دارد که وی همان است که می اندیشد ولی این جا شاهد خود فریبی و شناخت غلط پروتاگونیست از خود هستیم.نقش ها رفتار های مشابهی از خود بروز می‌دهند و عمق خاصی ندارند و بنا به افعالی که از آنان سر می‌زند می‌توان گفت ... دیدن ادامه ›› به جز نام و شغلشان تفاوت چندانی با هم ندارند .

نام کار زهدان است ولی موضوع خیانت به سرعت و با قدرت جایگزین موضوع زهدان و مسائل پیرامون آن می شود که به نظرم نام دیگری برای این کار مناسب تر می‌بود .اتفاقات و ترتیب وقوع آن ها تکراری بود و در دیگر نمایشنامه های نویسنده شاهد این چنین اتفاقاتی بودیم و به نظرم غیر از نکته بالا در مورد پروتاگونیست چیز جدیدی نداشت.
در مجموع نمایش زهدان دارای کشش خوبی برای مخاطب است که بازی هایی قابل قبول دارد. امیدوارم از تماشای آن لذت ببرید.
با تشکر از تیم اجرایی و سجاد عطار پور
کاتارسیس
نمایش رقص پا نماینده قدرت حقیقت و قدرت قصه است.
رقص پا اولین تجربه بازی تک پرسوناژ حسن مختارآبادیست.
نمایش با قدرت و به سرعت بند اتصال خود را به تماشاگران متصل می‌کند و تماشاگر را با خود در سفر زندگی نقش اصلی داستان همراه می کند ، تاثیر بازی به جا و واقعی حسن مختارآبادی و همچنین وجود هسته مستند نمایشنامه تمامی تماشاگران را در رولرکوستری احساسی به شرم و گریه و خنده و تمجید وا می دارد، به گونه ای قدرتمند که حتی عوامل پشت صحنه که بار ها این نمایش را دیده اند نیز توان مقابله با احساسات حقیقی خود را نداشتند و برای چندمین بار گریستند و خندیدند.
نمایشنامه آیینه ای تمام قد بود که زشتی ما را به رویمان آورد و ما را شرمسار کرد. ترسهایمان از ناشناخته ها ، تسلط خرافات به افکارمان ، قضاوت منشعب شده از نادانیمان و همچنین ضعفمان در مقابل موفقیت دیگران ، عشقمان به سادگی و حقیقی بودن آدم ها از جمله مضامینی بود که در نمایشنامه به خوبی به آن ها پرداخته شده بود.
کاتارسیس مفهومیست که امروزه در نمایش های کمی شاهد آن هستیم ،تجربه و دیدن این اتفاق بسیار خالص که از یونان باستان تا به امروز آرزوی بسیاری ... دیدن ادامه ›› از نمایشنامه نویسان و بازیگران و کارگردانان بوده و هست، بسیار جذاب و انسانی بود .
بازیگر از تمامی ابزار های بازیگری خود به خوبی استفاده کرده بود و با توجه به محدودیت فیزیکیی که دارد از بدن خود نیز به خوبی استفاده کرده بود.
از کاستی های بازی میتوان به مونو تون بودن در دیالوگ گویی و نبود تفکیک لحنی کافی کارکتر های جانبی نسبت به هم اشاره کرد.
در مجموع نمایش رقص پا به تهیه کنندگی نادر فلاح ، کارگردانی محسن میرزایی و بازی حسن مختار آبادی دغدغه مند ، جذاب و دارای کشش بسیار خوبی برای مخاطب است. دیدن آن را توصیه می کنم.
با تشکر از تیم اجرایی و جناب محسن میرزایی.
صحنه برای بازیگر ناتوان قفسی است که تا نور بر آن می‌تابد امکان فرار از آن وجود ندارد. اما، برای بازیگری قدرتمند و چیره همچون مرکبی خوش رکاب است که او را در معرکه چشم مخاطب یاراست.
نمایشنامه جایی که گوزن ها آواز می‌خوانند دارای روایتی زیبا و گیرا از ماجرای زندگی مردی به نام یاور است که به قدر خود از مواهب و مصاعب زندگی همه را دیده و چشیده. زندگی وی با سینما و سالن سینما گره خورده. جناب مهدی غلام حیدری متنی پر از کاراکتر های ویژه و دوست داشتنی در رویدادگاه ها و موقعیت های ویژه ای خلق کرده اند.
طراحی صحنه مینیمال با عناصر شیوا که امکان برداشت های متعدد فرامتنی را در خود دارند و همچنین موسیقی و جلوه های صوتی نمایش به خروجی کار قوام انکار ناپذیری داده اند.
و اما کارگردانی و بازیگری استاد نادر فلاح. شاهکاری در اوج قله پختگی چه در کارگردانی و چه در بازیگری، چنان مخاطب را به کار گره میزند که رهایی از آن تا ساعت ها بعد از پایان نمایش امکان پذیر نیست. ریتم مناسب، طراحی فرم، حرکت و کاراکتر های بی نظیر ، استفاده استادانه از تمامی امکانات بازیگری ، بدن ، بیان ، میمیک ، تخیل و... موجب شده که تماشاگر همچون بادبادکی در دست گردباد نمایش به بالا و پایین بگردد و پس از یک ساعت چرخش بی وقفه به روی زمین گذارده شود ، حال آنکه دیگر بی صاحب و نخ پاره و مبهوت و مسخ، ... دیدن ادامه ›› رها شده.
برای مخاطب عام این نمایش رخدادی تکان دهنده و بی تکرار است. برای مخاطب خاص هنر نمایش مستر کلاسی آموزشی و نمونه ای شاهکار از غایت توان تیاتر است.
باشد که صحنه تیاتر همچون طناب بند بازان به افراد نالایق جرأت راه رفتن بر روی خود را ندهد.
پی نوشت: در متن بالا هیچ گونه اغراقی وجود ندارد.
محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
مهدی آزادی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

هنرهای تجسمی
سینما
تئاتر

تماس‌ها

09389394321