در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | تئاتر دیلی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:17:29
 

گروه

 ۱۰ آذر ۱۴۰۳
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
« این زندگی مال کیه؟»
کاوشی در اجرای آقایی و خیل‌نژاد:
«تئاتر به زبان امروز: درسا آقایی و شاهین زارع در بازآفرینی یک تراژدی فلسفی»
نویسنده یادداشت: رحمان خوب زاده


نمایش «این زندگی مال کیه؟» که با نگاهی ژرف به مفهوم اختیار، هویت و مرزهای زندگی، تماشاگر را به تأملی فلسفی دعوت می‌کند، بستری فراهم می‌سازد برای بازاندیشی در نسبت فرد با نظام‌های قدرت. در این تحلیل، ضمن واکاوی این اثر، به مقایسه‌ی دو اجرا به کارگردانی اشکان خیل‌نژاد و درسا آقایی می‌پردازیم؛ اجراهایی که هر یک با زبان بصری و کارگردانی خاص خود، سویه‌هایی متفاوت از متن را برجسته کرده‌اند. همچنین، بازی نوید محمدزاده و شاهین زارع مورد بررسی ... دیدن ادامه ›› قرار می‌گیرد، دو بازیگری که با رویکردهایی متمایز، توانسته‌اند پیچیدگی‌های روانی و انسانی شخصیت‌ها را بازآفرینی کنند. این تحلیل می‌کوشد با نگاهی انتقادی و بینارشته‌ای، از مرز اجرا فراتر رود و به تجربه‌ی زیسته‌ی تماشاگر نیز نظر کند.
مقایسه‌ی اجراهای اشکان خیل‌نژاد و درسا آقایی از نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» نه‌تنها تفاوت‌های زیبایی‌شناختی و اجرایی را آشکار می‌کند، بلکه نشان‌دهنده‌ی دو رویکرد فلسفی و احساسی به یک متن واحد است. در ادامه، نگاهی دقیق‌تر به ویژگی‌های هر اجرا داریم:
فرم اجرایی: این نسخه به‌صورت تله‌تئاتر تولید شد و در سالن استاد ناظرزاده کرمانی اجرا شد. خیل‌نژاد با بهره‌گیری از طراحی صحنه‌ی مینیمال و نورپردازی محدود، فضای بیمارستان را به‌صورت نمادین بازآفرینی کرد تا تمرکز مخاطب بر دیالوگ‌ها و جدال‌های ذهنی شخصیت‌ها باشد.
بازیگران برجسته: حضور نوید محمدزاده، آزاده صمدی و ندا گلرنگی به اجرا عمق روان‌شناختی بخشید. بازی‌ها بیشتر بر پایه‌ی درون‌گرایی و تحلیل شخصیت شکل گرفته بود.
لحن و روایت: روایت با ریتمی کندتر و تأمل‌برانگیز پیش می‌رفت. خیل‌نژاد با وفاداری به متن برایان کلارک، تلاش کرد مخاطب را با پرسش‌های بنیادین درباره‌ی اراده‌ی آزاد و کرامت انسانی مواجه کند.
اجرای درسا آقایی (۱۴۰۳–۱۴۰۴) – تجربه‌گرایی احساسی با زبان بصری مدرن
فرم اجرایی: این نسخه با طراحی صحنه‌ی چندلایه، نورپردازی پویا و حرکت بازیگران، فضای بیمارستان را به‌شکل تجربی و ملموس بازسازی کرد.
سبک کمدی-درام: آقایی با تلفیق لحظات طنز در دل تراژدی، موفق شد لحن اثر را انسانی‌تر و مخاطب‌محورتر کند، بدون آن‌که از عمق فلسفی آن بکاهد.
بازیگر نقش کن هریسن: شاهین زارع با اجرای احساسی و هم‌ذات‌پندارانه، نقش مردی فلج را به‌گونه‌ای ایفا کرد که مخاطب نه‌تنها فکر کند، بلکه حس کند. او در مصاحبه‌ای گفته بود که هیچ‌چیز در اجرا برنامه‌ریزی‌شده نیست و تمام احساساتش واقعی است.
مقایسه‌ی بازی نوید محمدزاده و شاهین زارع در نقش «کن هریسن» مثل سنجیدن دو زبان اجرایی متفاوت برای بیان یک درد مشترک است. هر دو بازیگر با رویکردی خاص، شخصیت مردی فلج را که برای حق انتخاب در زندگی‌اش می‌جنگد، به تصویر کشیده‌اند، اما با تفاوت‌هایی چشمگیر در سبک، لحن و تأثیرگذاری.
نوید محمدزاده: درون‌گرایی فلسفی و انفجار احساسی
در اجرای اشکان خیل‌نژاد، محمدزاده با بیان‌گری درونی و تنش‌های روانی، کن هریسن را به شخصیتی تبدیل کرد که مخاطب را به تأمل و هم‌ذات‌پنداری عمیق دعوت می‌کرد. او با لحن جدی، نگاه‌های خیره و مکث‌های طولانی، بار فلسفی اثر را تقویت کرد و به دیالوگ‌ها وزن داد. بازی‌اش گاه به مرز انفجار احساسی می‌رسید، اما همیشه کنترل‌شده و در خدمت روایت بود.
شاهین زارع : تجربه‌گرایی حسی و ارتباط مستقیم با مخاطب
در اجرای درسا آقایی، زارع با بیان‌گری احساسی و فیزیکی، کن هریسن را به انسانی ملموس‌تر و قابل لمس‌تر تبدیل کرد. او در مصاحبه‌ای گفته بود که هیچ‌چیز در اجرا برنامه‌ریزی‌شده نیست و تمام احساساتش واقعی است، این رویکرد باعث شد مخاطب نه فقط فکر کند، بلکه حس کند. بازی‌اش با ریتم روان‌تر، لحظات طنز و نگاه انسانی‌تر، لحن اثر را از حالت صرفاً فلسفی خارج کرد و به تجربه‌ای عاطفی بدل ساخت.
در مواجهه با دو اجرای متفاوت از نقش «کن هریسن»، آن‌چه در بازی شاهین زارع بیش از هر چیز به چشم می‌آید، تسلط تکنیکی و توانایی بی‌واسطه در ارتباط‌گیری با مخاطب است. در حالی‌که نوید محمدزاده در اجرای اشکان خیل‌نژاد با بیانی درونی و بازی روان‌کاوانه، شخصیت را به لایه‌های فلسفی‌اش پیوند می‌زد، زارع در اجرای درسا آقایی موفق شد همان عمق را با بیانی ملموس‌تر، ریتم متعادل‌تر و واکنش‌های احساسی واقعی بازآفرینی کند. تماشای او روی صحنه نه‌تنها تجربه‌ای ذهنی، بلکه عاطفی بود، مخاطب نه صرفاً اندیشید، بلکه درگیر شد، حس کرد، و واکنش نشان داد. زارع با حذف فاصله‌ی آشنای بازیگر، تماشاگر، «کن هریسن» را از قاب نمایش بیرون کشید و به انسانی بدل کرد که درد، شوخ‌طبعی و پایداری‌اش، برای هر مخاطبی قابل لمس بود. اگر معیار، تأثیرگذاری حقیقی و بی‌واسطه بر مخاطب باشد، بازی شاهین زارع بدون تردید فراتر از همتای پیشین خود ظاهر شده است.
بازی شاهین زارع؛ پیوند تکنیک و تجربه‌ی انسانی
آن‌چه بازی شاهین زارع را در نقش کن هریسن منحصربه‌فرد می‌سازد، هماهنگی کم‌نظیر میان تکنیک اجرا و حضور احساسی روی صحنه است. او نه‌تنها به‌خوبی از امکانات فیزیکی و بیانی خود بهره گرفته، بلکه موفق شده «فلجی کامل» را به شکلی اجرا کند که از نظر روانی و بصری باورپذیر باشد. اجرای او هرگز به ورطه‌ی اغراق یا تصنع نمی‌افتد؛ بلکه با دقتی مهندسی‌شده، نگاه، سکوت، نفس‌کشیدن و حتی نحوه‌ی تحمل درد را به بخش‌هایی از روایت تبدیل می‌کند. زارع با شناخت عمیق از شخصیت و تمرین‌های فیزیکی مداوم، کن هریسن را از موقعیتی «نمایشی» خارج کرده و به یک انسان کامل با تناقض‌ها، شوخ‌طبعی و پایداریِ دردناک تبدیل می‌کند. این‌جا است که تکنیک بازیگری با تجربه‌ی زیسته‌ی درونی یکی می‌شود، و مخاطب نه فقط تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد، بلکه خود را در آینه‌ی این شخصیت می‌بیند.
تأثیر بر مخاطب؛ فراتر از هم‌ذات‌پنداری
تماشاگرانی که اجرای زارع را دیده‌اند، معمولاً از درگیری عاطفی مستقیم خود با صحنه سخن می‌گویند. برخلاف نسخه‌ی محمدزاده که بیشتر بر تحلیل منطقی و گفت‌وگوهای فلسفی متکی بود، نسخه‌ی آقایی با محوریت بازی زارع، مخاطب را به دل موقعیت پرتاب می‌کند. احساسات واقعی، طنز تلخ، و لحظات خاموشی در بازی زارع به ابزاری تبدیل می‌شود که تماشاگر را از ذهن به تن می‌کشاند، و این دقیقاً همان جایی است که تئاتر به تجربه‌ی زیسته بدل می‌گردد.
طراحی صحنه و کارگردانی دو اجرا:
طراحی صحنه؛ از انتزاع تا تجربه‌ی زیسته
در اجرای اشکان خیل‌نژاد، طراحی صحنه به‌وضوح در خدمت مینیمالیسم مفهومی بود. فضای بیمارستان با کم‌ترین عناصر بصری بازنمایی می‌شد، تختی ساده، نور سرد، و دیوارهایی بی‌روح که بیشتر به استعاره‌ای از انزوا و درگیری ذهنی شباهت داشتند تا بازسازی واقع‌گرایانه. این انتخاب آگاهانه باعث می‌شد تمرکز مخاطب بر دیالوگ‌ها و جدال‌های فلسفی شخصیت‌ها باقی بماند، اما در عین حال، فاصله‌ی احساسی میان صحنه و تماشاگر حفظ می‌شد.
در مقابل، درسا آقایی با طراحی صحنه‌ای چندلایه و پویا، موفق شد فضای بیمارستان را به تجربه‌ای حسی و ملموس بدل کند. نورپردازی متغیر، حرکت بازیگران در سطوح مختلف، و جزئیاتی چون مانیتورهای پزشکی، پرده‌های نیمه‌شفاف و صداهای محیطی، فضایی خلق کردند که مخاطب را نه‌تنها درگیر روایت، بلکه درون آن قرار می‌داد. این طراحی نه‌فقط زیباشناختی، بلکه کاربردی بود، به بازیگر اجازه می‌داد با فضا تعامل کند و به مخاطب امکان می‌داد درد و اضطراب را ببیند و بشنود، نه فقط تصور کند.
کارگردانی؛ از ساختارگرایی تا شهود اجرایی
اشکان خیل‌نژاد با پیشینه‌ای در تئاتر دانشگاهی و دراماتورژی کلاسیک، اجرای خود را بر پایه‌ی ساختار دقیق و وفاداری به متن بنا کرد. او با حذف عناصر زائد، تمرکز را بر منطق درونی شخصیت‌ها و دیالوگ‌محوری قرار داد. بازی‌ها کنترل‌شده، ریتم روایت کند و تأمل‌برانگیز، و صحنه‌ها بیشتر به میزانسن‌های ایستا شباهت داشتند تا لحظات پویا. این سبک برای مخاطبی که به دنبال تحلیل فلسفی و درام ذهنی بود، بسیار مؤثر عمل کرد، اما گاه از تجربه‌ی احساسی و انسانی فاصله می‌گرفت.
درسا آقایی، در نخستین تجربه‌ی کارگردانی‌اش، با جسارت و شهود اجرایی، نمایشی خلق کرد که زنده، پویا و انسانی بود. او نه‌تنها کارگردان، بلکه طراح صحنه نیز بود، و این پیوند میان نگاه بصری و اجرایی باعث شد روایت از سطح کلمات فراتر رود و به بدن، فضا و حس منتقل شود. لحظات طنز، سکوت‌های معنادار، و تعامل بازیگران با صحنه، همه در خدمت خلق تجربه‌ای بودند که مخاطب را درگیر می‌کرد. آقایی با اعتماد به بازیگران و حذف کنترل‌های سخت‌گیرانه، فضایی ساخت که در آن احساسات واقعی مجال بروز داشتند، و این همان نقطه‌ای است که تئاتر به زندگی نزدیک می‌شود.
در دوره‌ای که مخاطب تئاتر دیگر صرفاً تماشاگر منفعل نیست، بلکه به‌دنبال تجربه‌ای پیچیده، صادقانه و چندلایه است، اجرای درسا آقایی از نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» گامی بلند به‌سوی پاسخ‌گویی به این انتظار تازه است. اگر در زمان اجرای اشکان خیل‌نژاد، مخاطب بیشتر به درون‌مایه فلسفی و ساختار کلاسیک اثر واکنش نشان می‌داد، امروز تماشاگر تئاتر حساس‌تر، سخت‌پسندتر و آگاه‌تر شده، او به جز زیبایی‌شناسی، به صداقت اجرایی، تجربه‌گرایی صحنه و احساسی بودن روایت اهمیت می‌دهد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از متن ویدیو: اجرای فوق العاده ای بود، حتی یه جاهایی متوجه گذر زمان نشدم...

«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

https://www.aparat.com/v/wacmy21
رحمان خوب زاده و حسین چیانی این را خواندند
گروه تئاتر و فیلم انسان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از متن ویدیو: خیلی خوشم اومد و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم

«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»


https://www.aparat.com/v/tvlyy3u
رحمان خوب زاده و حسین چیانی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از متن ویدیو: چیزهایی در این نمایش بازگو شد که مخصوصا الان دهه هفتاد و شصت خیلی با اون درگیر هستند. تاثیر این اجرا روی من عمیق بود.
«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»


https://www.aparat.com/v/mntq0gh
۲۶
رحمان خوب زاده و حسین چیانی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کسی هنرمنده که بتونه یک ساعت الی دو ساعت جمعیتی به این زیادی رو در سکوت تمام مبهوت کند

https://www.aparat.com/v/owhh090

درباره چشم اندازی از پل به کارگردانی رحمان خوب زاده
«بازی ها خیلی خوب بود و نمادهای صندلی ها برام جالب بود»


درباره چشم اندازی از پل به کارگردانی رحمان خوب زاده

https://www.aparat.com/v/zzmhq8v/
مکمل بودن ادی (رحمان خوب زاده) و کتی فوق العاده بود، تو این چند سالی که تئاتر می بینم چنین مکمل بودن قدرتمندی ندیدم.

درباره چشم اندازی از پل به کارگردانی رحمان خوب زاده

https://www.aparat.com/v/yhq35qu
ادی دنبال این بود تبلور فکر خودش رو در کاترینا ببیند

دیدگاه مخاطبان چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و کارگردانی رحمان خوب زاده، تولید گروه تئاتر و فیلم انسان

https://www.aparat.com/v/uuhyfgq
رحمان خوب زاده و حسین چیانی این را خواندند
گروه تئاتر و فیلم انسان و Nastaran Ebrahimi این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چشم اندازی از پل خیلی روی من تاثیر عمیقی گذاشت

دیدگاه مخاطبان چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و کارگردانی رحمان خوب زاده، تولید گروه تئاتر و فیلم انسان
https://www.aparat.com/v/dcyoy8e
مارتین مک دونا


مارتین مک دونا یک نمایشنامه نویس، فیلمنامه نویس و کارگردان ایرلندی-بریتانیایی است. او بیشتر برای فیلم‌های «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» (2017) و «بروژ» (2008) شناخته می‌شود.

مارتین مک دونا در ۲۶ مارس ۱۹۷۰ در کمبرول لندن به دنیا آمد. پدر و مادرش ایرلندی بودند و او را با فرهنگ ایرلندی بزرگ کردند. مک دونا در جوانی به تئاتر علاقه مند شد و شروع به نوشتن نمایشنامه کرد. اولین نمایشنامه او، «زیبایی ملکه لینان» در سال ۱۹۹۶ برنده جایزه تونی شد.

مک دونا علاوه بر نمایشنامه نویسی، به فیلمنامه نویسی و کارگردانی نیز پرداخته‌است. فیلم «شش تیرانداز» که اولین فیلم او بود، در سال ۲۰۰۴ ... دیدن ادامه ›› برنده جایزه اسکار بهترین فیلم کوتاه شد. از دیگر آثار او می‌توان به فیلم‌های «هفت روانی» (2012) و «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری» اشاره کرد.

آثار مک دونا به دلیل طنز سیاه، خشونت و شخصیت‌های عجیب و غریبشان شناخته می‌شوند. او اغلب به موضوعات بحث‌برانگیز مانند فقر، نژادپرستی و مذهب می‌پردازد. نمایشنامه‌های مک دونا معمولاً در فضایی روستایی و خشن اتفاق می‌افتند و شخصیت‌های آن اغلب افرادی هستند که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند.

برخی از نمایشنامه‌های مهم

زیبایی ملکه لینان (۱۹۹۶)
جمجمه ای در کانمارا (۱۹۹۷)
یتیمان (۱۹۹۷)
غرب غمگین (۱۹۹۷)
مرد بالشی (۲۰۰۳)
یک گروه خشن (۲۰۱۰)
هنگمن (۲۰۱۵)

مارتین مک دونا برای آثار خود جوایز بسیاری کسب کرده‌است که از جمله آن‌ها می‌توان به جایزه اسکار، جایزه تونی، جایزه بفتا و جایزه لارنس اولیویه اشاره کرد

او در زندگی شخصی خود شخصیتی پیچیده و چند وجهی داشت

در جامعه:
گوشه‌گیر و منزوی: مک دونا اغلب از حضور در جمع‌های بزرگ و مصاحبه‌های مطبوعاتی اجتناب می‌کند. او ترجیح می‌دهد بیشتر وقت خود را به نوشتن و فکر کردن در خلوت خود بگذراند.
مغرور و خودرای: برخی از منتقدان و همکارانش، او را فردی مغرور و خودرای می‌دانند که به نظرات دیگران اهمیت چندانی نمی‌دهد. با این حال، او در عین حال، به شدت به کار خود و کیفیت آن اهمیت می‌دهد.
بی‌پروا و رک: مک دونا در بیان نظرات خود بسیار بی‌پروا و رک است و از انتقاد به مسائل مختلف، از جمله سیاست و مذهب، ابایی ندارد. این مسئله گاهی اوقات برای او مشکل‌ساز شده است.

در بین اطرافیان:
دوست صمیمی: با وجود گوشه‌گیر بودن، مک دونا با دوستان نزدیک خود بسیار صمیمی و وفادار است. او به گفته خودش، دوستان کمی دارد، اما آنها را بسیار دوست دارد و به آنها اعتماد می‌کند.
خانواده دوست: مک دونا به خانواده‌اش بسیار اهمیت می‌دهد و رابطه نزدیکی با آنها دارد. او از کودکی با برادرش، جان مک دونا، که او نیز نمایشنامه نویس و کارگردان است، رابطه بسیار خوبی داشته است.
همکار حرفه‌ای: مک دونا در محیط کار، فردی حرفه‌ای و جدی است. او به بازیگران و عوامل فیلم‌هایش احترام می‌گذارد و به آنها اعتماد می‌کند. با این حال، او در عین حال، نظرات خود را به صراحت بیان می‌کند و از آنها کوتاه نمی‌آید.
در مجموع، می‌توان گفت که مارتین مک دونا شخصیتی پیچیده و چند وجهی دارد. او در عین حال که گوشه‌گیر و منزوی است، می‌تواند با دوستان نزدیک خود بسیار صمیمی و وفادار باشد. او فردی مغرور و خودرای است، اما در عین حال به کار خود و کیفیت آن اهمیت زیادی می‌دهد. او بی‌پروا و رک است، اما در عین حال، به خانواده و دوستانش بسیار اهمیت می‌دهد. این ویژگی‌های شخصیتی، در آثار او نیز منعکس شده است و می‌توان آنها را در شخصیت‌های پیچیده و چند بعدی داستان‌هایش مشاهده کرد.




نمایشنامه غرب غمگین (غرب غم زده در این اجرا)

خلاصه:

نمایشنامه «غرب غمگین» (The Lonesome West) اثر مارتین مک دونا، داستان دو برادر به نام‌های والین و کولمن را روایت می‌کند که پس از مرگ پدرشان در خانه‌ای در روستایی در غرب ایرلند با یکدیگر زندگی می‌کنند. این دو برادر، که از کودکی با یکدیگر رابطه‌ی پرتنش و خصمانه‌ای داشته‌اند، اکنون پس از مرگ پدر، مجبور به تحمل یکدیگر در زیر یک سقف هستند و این مسئله منجر به تشدید اختلافات و درگیری‌های آن‌ها می‌شود.

والین مردی گوشه‌گیر و بدخلق است که به شدت به تمیزی و نظافت خانه اهمیت می‌دهد، در حالی که کولمن فردی بی‌خیال و بی‌مسئولیت است که هیچ توجهی به نظافت خانه ندارد. این تفاوت‌ها در شخصیت و سبک زندگی، زمینه‌ساز درگیری‌های دائمی بین آن‌ها می‌شود.

در طول نمایشنامه، شاهد کشمکش‌های مختلفی بین این دو برادر هستیم که گاه به خشونت فیزیکی نیز کشیده می‌شود. آن‌ها بر سر مسائل مختلفی مانند پول، غذا، تلویزیون و حتی نحوه استفاده از توالت با یکدیگر بحث و دعوا می‌کنند.

علاوه بر این، نمایشنامه به بررسی روابط پیچیده و تاریک بین افراد در یک جامعه‌ی روستایی کوچک می‌پردازد. شخصیت‌های داستان، افرادی هستند که درگیر مشکلات و ناکامی‌های مختلفی در زندگی خود هستند و ب

ه نوعی در غربت و تنهایی زندگی می‌کنند.

نمایشنامه «غرب غمگین» با یک پایان غیرمنتظره و تکان‌دهنده به پایان می‌رسد که نشان می‌دهد خشونت و نفرت چگونه می‌تواند زندگی افراد را نابود کند.

این نمایشنامه به دلیل دیالوگ‌های طنزآمیز و گزنده، شخصیت‌های پیچیده و چندبعدی، و موضوعات اجتماعی و فلسفی که به آن‌ها می‌پردازد، مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است.




نقد ها

نمایشنامه «غرب غمگین» اثر مارتین مک دونا، مانند سایر آثار او، با نقدهای مثبت و منفی متعددی از سوی منتقدان مواجه شده است. در زیر به برخی از این نقدها اشاره می‌کنیم:

نقدهای مثبت:
طنز سیاه و گزنده: بسیاری از منتقدان، طنز سیاه و گزنده مک دونا را در این نمایشنامه ستوده‌اند. آنها معتقدند که این طنز، در عین حال که خنده‌دار است، به خوبی تلخی‌ها و مشکلات زندگی در جامعه‌ای روستایی را به تصویر می‌کشد.
شخصیت‌های پیچیده و چندبعدی: شخصیت‌های این نمایشنامه، به ویژه دو برادر، والین و کولمن، شخصیت‌های پیچیده و چندبعدی هستند که نمی‌توان آنها را به سادگی قضاوت کرد. این پیچیدگی، باعث شده است که منتقدان، این شخصیت‌ها را باورپذیر و جذاب بدانند.
موضوعات اجتماعی و فلسفی: نمایشنامه «غرب غمگین» به موضوعات اجتماعی و فلسفی مهمی مانند فقر، تنهایی، خشونت و روابط انسانی می‌پردازد. منتقدان، پرداختن به این موضوعات را از نقاط قوت نمایشنامه دانسته‌اند.
دیالوگ‌های قوی: دیالوگ‌های این نمایشنامه، به گفته منتقدان، بسیار قوی و تاثیرگذار هستند و به خوبی شخصیت‌ها و روابط بین آنها را نشان می‌دهند.

نقدهای منفی:
خشونت بیش از حد: برخی از منتقدان، خشونت موجود در این نمایشنامه را بیش از حد و غیرضروری دانسته‌اند. آنها معتقدند که این خشونت، بیشتر برای جلب توجه مخاطب به کار رفته است و تاثیر چندانی در پیشبرد داستان ندارد.
شخصیت‌های غیرقابل همدردی: برخی دیگر از منتقدان، شخصیت‌های این نمایشنامه را غیرقابل همدردی دانسته‌اند. آنها معتقدند که این شخصیت‌ها، آنقدر بد و منفی هستند که نمی‌توان با آنها ارتباط برقرار کرد.
پایان غیرمنتظره و تلخ: پایان غیرمنتظره و تلخ این نمایشنامه، برای برخی از منتقدان، ناامیدکننده و غیرقابل قبول بوده است. آنها معتقدند که این پایان، بیش از حد تاریک و منفی است و هیچ امیدی را برای آینده نشان نمی‌دهد.
نمایشنامه «غرب غمگین» اثر مارتین مک دونا، نمایشنامه‌ای بحث‌برانگیز و چالش‌برانگیز است که با نقدهای متفاوت و گاه متضادی از سوی منتقدان مواجه شده است. با این حال، نمی‌توان انکار کرد که این نمایشنامه، به دلیل طنز سیاه، شخصیت‌های پیچیده و موضوعات مهمی که به آنها می‌پردازد، اثری قابل توجه و ماندگار در دنیای تئاتر است.


اجراهای نمایشنامه غرب غمگین


این اثر مارتین مک دونا، به دلیل پرداختن به موضوعات حساس و خشونت‌آمیز، همواره با واکنش‌های مختلفی از سوی مخاطبان و منتقدان روبرو بوده است. برخی از اجراهای این نمایشنامه با حواشی و جنجال‌هایی همراه بوده‌اند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

اجرای سال ۲۰۰۴ در لندن: در یکی از اجراهای این نمایشنامه در لندن، تماشاگری به دلیل صحنه‌های خشونت‌آمیز و توهین‌آمیز، از سالن نمایش خارج شد و به شدت به عوامل اجرایی اعتراض کرد. این مسئله، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های بریتانیا داشت و بحث‌های زیادی را در مورد حدود خشونت در تئاتر به راه انداخت.
اجرای سال ۲۰۱۰ در استرالیا: اجرای این نمایشنامه در استرالیا نیز با حواشی مشابهی همراه بود. برخی از تماشاگران، صحنه‌های خشونت‌آمیز و استفاده از الفاظ رکیک را بیش از حد و غیرضروری دانستند و خواستار توقف نمایش شدند.
اجرای سال ۲۰۱۵ در ایران: اجرای نمایش «غرب غمگین» در ایران نیز با مشکلاتی روبرو شد. به دلیل برخی از صحنه‌های غیراخلاقی، ابتدا مجوز اجرا به این نمایش داده نشد، اما در نهایت، پس از حذف برخی از صحنه‌ها و اصلاح دیالوگ‌ها، مجوز اجرا صادر شد. با این وجود، برخی از منتقدان، این اصلاحات را باعث کاهش کیفیت نمایش دانستند.
علاوه بر موارد ذکر شده، اجراهای دیگری از این نمایشنامه نیز در کشورهای مختلف با واکنش‌های متفاوتی از سوی مخاطبان و منتقدان روبرو شده‌اند. برخی از این اجراها با استقبال گسترده‌ای مواجه شده‌اند، در حالی که برخی دیگر با انتقادهای شدیدی روبرو شده‌اند.

به طور کلی، می‌توان گفت که نمایشنامه «غرب غمگین» به دلیل موضوعات حساس و خشونت‌آمیزی که به آنها می‌پردازد، همواره با واکنش‌های مختلفی از سوی مخاطبان و منتقدان روبرو بوده است. این مسئله، نشان می‌دهد که این نمایشنامه، اثری چالش‌برانگیز و بحث‌برانگیز است که می‌تواند مخاطبان را به فکر فرو ببرد و آنها را در مورد مسائل مختلف به چالش بکشاند.
در ستایش نمایش انگلیسی:
آنچه روی صحنه آمد رابطه یکدستی با مفهوم پیدا و پنهان اثر داشت.

درباره اجرای #انگلیسی (نویسنده: ساناز طوسی) و کارگردانی مشترک: فراز غلامی و امید امیدی. و تهیه کنندگی سعید روستایی.
«یادداشت رحمان خوب زاده/تئاتر دیلی».

طراحی صحنه از همان ابتدا چراغ مهمی از معنای درام را برای مخاطب روشن می‌کند. مخاطب وارد یک کلاس درس می‌شود و در قالب یک درام دقیق و حساب شده با تحلیلی دراماتیک پیرامون بحران هویت، (بزرگترین رنج فعلی که بشر به آن مبتلاست،) ... دیدن ادامه ›› مواجه می شود.

چه ایده هوشمندانه ای، (یادگیری زبان)، زیرا زبان جدید احساسی قدرتمند زندگی جدید را در فرد زنده می کند، فردی که از تمام آسیب‌ها و خطرات زیست فعلی و هویت معاصرش رنج می‌کشد و در کوشش بسیار برای رسیدن به ساحل سرزمین آرمانی‌اش از میان طوفان‌ها و دشواری‌های فعلی است‌.

ما با یک اثر شعارگونه، یا نمایشی که نگاهی سطحی به مسئله مهاجرت دارد روبرو نیستیم، ما با یک اثری مواجه هستیم که به درستی نزدیک ترین و دورترین دغدغه‌های انسانی که قصد پناه بردن به جهانی دیگر را دارد بررسی می کند. یک موشکافی با ظاهری آرام در سطح و طوفانی در درون و‌ غوغایی در اعماق.

هر فردی با جهان متفاوت خود در این کلاس درس حضور دارد، و جایی نمایش هم همین را می‌گوید، من می‌خواهم در جهانی دیگر درونم را به زبان بیاورم، درونی که می‌تواند لبریز از معناها و احساسات سرکوب شده باشد. با چاشنی یک رویا پردازی جذاب که اصلا من در جهان و زبانی دیگر حتی قدم نیز بلندتر است، شاید در آن زبان بتوانم چهره بهتری از خودم نمایان کنم.

نمایش خیلی خوب نمایان می کند، همه افراد در یک مسئله جهان مشترک دارند، «اصالت مشترک»، اما به خوبی می بینیم که در جهان جدید شعر و ادبیات که هویت این اصالت‌اند گم شده اند، وطن معنی خود را از دست داده و عناصر حیاتی اش شنیده نمی شوند. و هشداری بزرگ می دهد که به راستی من اگر اصالت خود را از دست بدهم، چگونه می توانم خودم را در این جهان پیدا کنم؟ بشر گمشده در تناقض‌ها و بحران عمیق هویت.

درام در عین سادگی، رابطه آسانی با مخاطب برقرار می‌کند، و بزرگترین مفاهیم را به سادگی بیان می‌کند و مخاطب می‌تواند از حل مسئله و از درگیری عاطفی لذت ببرد. ساده و عمیق بودن این نمایش یک دلیل محکم دارد، خالقان اثر می فهمند آن چه را روی صحنه آورده اند.

موضوع عالی است، موضوع دغدغه های انسان معاصر است، و ما به خوبی می بینیم که دغدغه های مخاطب معاصر روی صحنه دراماتیک شده به مخاطب ارائه می‌شود، مخاطب هم می فهمد و آگاه است و اینجاست که جهان مشترک بین اجرا و مخاطب برقرار می شود.

در میزانسن اثر (یعنی آنچه روی صحنه می آید) ما همه چیز را یکدست می بینیم، بازی بازیگر و سایز عناصر صحنه رابطه مشخصی با معنا و مفهوم دارند، و معلوم است برای رسیدن به این رابطه روشن زحمت زیادی کشیده شده و مبارکشان باد این موفقیت ارزشمند گروهی.
سپهر و حسین چیانی این را خواندند
محمد فروزنده و فراز غلامی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از متن ویدیو: چیزهایی در این نمایش بازگو شد که مخصوصا الان دهه هفتاد و شصت خیلی با اون درگیر هستند. تاثیر این اجرا روی من عمیق بود.
«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

همه بلیت های نمایش چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و به کارگردانی رحمان خوب زاده تا روز پایانی تمام شد. تولید گروه تئاتر و فیلم انسان.


دوره دوم اجرای چشم اندازی از پل بزودی آغاز می شود.
می توانید از طریق تئاتر دیلی در اینستاگرام و تلگرام اخبار اجرای مجدد نمایش را دنبال کنید.

https://www.aparat.com/v/mntq0gh
حسین چیانی این را خواند
رحمان خوب زاده و گروه تئاتر و فیلم انسان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از متن ویدیو: بسیار خوشم اومد و نمیشه این کار رو دوست نداشت.

«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

همه بلیت های نمایش چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و به کارگردانی رحمان خوب زاده تا روز پایانی تمام شد. تولید گروه تئاتر و فیلم انسان.


دوره دوم اجرای چشم اندازی از پل بزودی آغاز می شود.
می توانید از طریق تئاتر دیلی در اینستاگرام و تلگرام اخبار اجرای مجدد نمایش را دنبال کنید.

https://www.aparat.com/v/efy6a3n
حسین چیانی این را خواند
رحمان خوب زاده و گروه تئاتر و فیلم انسان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از متن ویدیو: فایل صوتی یکی از مخاطبان درباره یادداشت کارگردان اجرا

«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

همه بلیت های نمایش چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و به کارگردانی رحمان خوب زاده تا روز پایانی تمام شد. تولید گروه تئاتر و فیلم انسان.


دوره دوم اجرای چشم اندازی از پل بزودی آغاز می شود.
می توانید از طریق تئاتر دیلی در اینستاگرام و تلگرام اخبار اجرای مجدد نمایش را دنبال کنید.

https://www.aparat.com/v/ybc5680
حسین چیانی این را خواند
رحمان خوب زاده و گروه تئاتر و فیلم انسان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از متن ویدیو: خیلی خوشم اومد و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم

«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

همه بلیت های نمایش چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و به کارگردانی رحمان خوب زاده تا روز پایانی تمام شد. تولید گروه تئاتر و فیلم انسان.


دوره دوم اجرای چشم اندازی از پل بزودی آغاز می شود.
می توانید از طریق تئاتر دیلی در اینستاگرام و تلگرام اخبار اجرای مجدد نمایش را دنبال کنید.

https://www.aparat.com/v/tvlyy3u
از متن ویدیو: خیلی نمایش پرمفهومی بود

«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

همه بلیت های نمایش چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و به کارگردانی رحمان خوب زاده تا روز پایانی تمام شد. تولید گروه تئاتر و فیلم انسان.


دوره دوم اجرای چشم اندازی از پل بزودی آغاز می شود.
می توانید از طریق تئاتر دیلی در اینستاگرام و تلگرام اخبار اجرای مجدد نمایش را دنبال کنید.

https://www.aparat.com/v/oci31x1
از متن ویدیو: خیلی کار قشنگی بود و توصیه میکنم حتما ببینید

«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

همه بلیت های نمایش چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و به کارگردانی رحمان خوب زاده تا روز پایانی تمام شد. تولید گروه تئاتر و فیلم انسان.


دوره دوم اجرای چشم اندازی از پل بزودی آغاز می شود.
می توانید از طریق تئاتر دیلی در اینستاگرام و تلگرام اخبار اجرای مجدد نمایش را دنبال کنید.
https://www.aparat.com/v/snazx96
از متن ویدیو: بعد از مدت ها اجرای خیلی خوبی دیدم


«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

همه بلیت های نمایش چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و به کارگردانی رحمان خوب زاده تا روز پایانی تمام شد. تولید گروه تئاتر و فیلم انسان.


دوره دوم اجرای چشم اندازی از پل بزودی آغاز می شود.
می توانید از طریق تئاتر دیلی در اینستاگرام و تلگرام اخبار اجرای مجدد نمایش را دنبال کنید.

https://www.aparat.com/v/oxkvk9s
از متن ویدیو: اجرایی فوق العاده عالی که در سکوت تمام مخاطب رو به وجد میارن....

«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

همه بلیت های نمایش چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و به کارگردانی رحمان خوب زاده تا روز پایانی تمام شد. تولید گروه تئاتر و فیلم انسان.


دوره دوم اجرای چشم اندازی از پل بزودی آغاز می شود.
می توانید از طریق تئاتر دیلی در اینستاگرام و تلگرام اخبار اجرای مجدد نمایش را دنبال کنید.

https://www.aparat.com/v/cvrv7en
از متن ویدیو: اجرایی عالی بود، و خیلی لذت بردیم./ کار فوق العاده بود، و با شخصیت ادی خیلی حال کردم.

«دیدگاه مخاطبان درباره اجرای چشم اندازی از پل»

همه بلیت های نمایش چشم اندازی از پل نوشته آرتور میلر و به کارگردانی رحمان خوب زاده تا روز پایانی تمام شد. تولید گروه تئاتر و فیلم انسان.


دوره دوم اجرای چشم اندازی از پل بزودی آغاز می شود.
می توانید از طریق تئاتر دیلی در اینستاگرام و تلگرام اخبار اجرای مجدد نمایش را دنبال کنید.

https://www.aparat.com/v/yzspwtl
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
شعر و ادبیات
تئاتر
موسیقی

تماس‌ها

09220675912
theater_daily