«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
از آن قسم نمایشهایی بود که بچههایش با دل و جان کار میکردند و انصافا چسبید.
امروز این نمایش رو دیدم و به نظرم کل نمایش یک نوع مدیتیشن و گوش کردن به آواهایی از درون مون بود که معمولا فرصتی براش نداریم.
نمایش خوبی بود و ارتباط خوبی هم با مخاطب برقرار کرد.
اگر کسی رو میخواهید همراه خودتون ببرید جالب هست براش و احتمالا راضی برمیگرده.
با تشکر از تمامی عوامل کار
کار خیلی خوب و قویای بود و پر از ایدههای جالب و نو و بازیگران کار هم فوقالعاده بودند.
اما اگر بخواهم نقدی داشته باشم این هست که به نظر من واکاوی گذشته خوبه و قدردانی گذشته هم خوبه... اما اثر نمایشی صرفا برای واکاوی گذشته ساخته نمیشه و باید با امروز مخاطب گره بخوره. تماشاگر به دنبال جایگاه خودش و آورده خودش از داستان میگرده که اگر این اتفاق نیافته صرفا به یک اثر تحسین برانگیز تبدیل میشه که تاثیرش در مخاطب پایین هست.
سلام و عرض خسته نباشید خدمت عوامل کار
نکاتی که به عنوان یک تماشاچی غیرحرفهای تئاتر به ذهنم میرسد رو خدمتتون توضیح میدم امیدوارم مفید باشه.
نقد من بیشتر نسبت به متن داستان هست. به لحاظ اینکه نمایش برای شخصیت رادمهر صورت میگرفت بهتر بود با خود شخصیت رادمهر داستان آغاز میشد و زمانی که رادمهر نبود نیاز به نمایش نبود و سرنخهایی از بیماری رادمهر میداد نه اینکه کامل لو بده. این باعث میشد که لحظه پایانی که اینها نمایشی برای رادمهر بودند تا از معضل بیماری نجاتش بدهند طبیعیتر جلوه کنه. غافلگیری بیننده خیلی دیر در لحظات پایانی اجرا رخ داد و زمانی که داستان به اوج میرسید در بهت تمام شد و حتی وقتی بازیگران برای ادای احترام به روی صحنه آمدند برای من باورپذیر نبود که نمایش به اتمام رسیده است. دقایق ابتدایی داستان میتونست مختصرتر باشه و سریعتر پیش بره و نیم ساعت پایانی داستان خیلی نرم بیننده رو نسبت به بیماری شخصیت اصلی داستان آگاه کنه.