ساکورای کاغذی عزیزم
گمان نمیکردم شاخه های نازک تو توانایی برداشتن باری چنین سنگین از روی شانه هایم را داشته باشند...!
۸۰ دقیقه سفر در قلمرو پر رمز و راز ناخودآگاه،یک تجربه احساسی عمیق و فراموش نشدنی...
در کمال سادگی چیدمان صحنه تمرکز بر انتقال مفاهیم عمیق انسانی از طریق دیالوگ ها به خوبی انجام شده بود.
در ابتدا ریتم اندکی کند بود اما با جلوتر رفتن داستان و درک پیرنگ این موضوع جای خود را به اشتیاق برای دنبال کردن لحظه به لحظه نمایش داد
برای من نمایش بیشتر دیالوگ محور بود,
محتوای گفتگو ها آمیزه ای از خلاقیت و حتی کلیشه میباشد که استادانه در جهت انتقال مفاهیم به کار گرفته
... دیدن ادامه ››
شده بودند
طراحی لباس با دقت به جزییات جالب توجه بود
سوگ مفهومی است که همه انسانها حداقل یکبار در زندگی خود با آن مواجه شده اند
و این گذار لطیف و شاعرانه از سوگ به بازآفرینی تجربه حسی مخاطب و مواجهه مجدد او با سوگ های درونی خویش کمک شایانی مینماید
اگر مهم ترین وظیفه یک اثر هنری را مواجه کردن مخاطب با لایه های عمیق ناخودآگاه وی بدانیم،این اثر به خوبی از عهده این مهم بر آمده است؛
گویی در این ۸۰ دقیقه شما به سفری درون ذهن خود دعوت میشوید،اما اینبار هر فکر و انگیزه را چون موجود مجزای انسانی از بیرون مشاهده میکنید
موارد فنی قابل بهبود هستند
در پایان آرزو میکنم «چمدان درد های بی همدرد» همگان علی الخصوص عوامل این نمایش،خالی باشد!با آرزوی موفقیت روز افزون🍀