در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال جواد خمیس آبادی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:26:41
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با عرض تبریک و خداقوت به گروه جوان و پرتلاش تارگت
به نوبه خود تماشای نمایش رگتیچ را توصیه می کنم.
آری به تماشای رگتیچ باید نشست.چون شفاف و صریح مخاطب خود را وا میدارد، تا به آنچه ناروا با دلارام خویش کرده است، بیندیشد و قصور خویش را از دیگری نداند.
خود شکن آینه شکستن خطاست
نمایش رگتیچ بازتاب رنج طاقت فرسای سایه انسان سرکوب شده ای به نام سعید، قهرمان اصلی نمایش است.
نویسنده و کارگردان جوان این اثر شریف، امیر طاها سلکی، برخلاف نام راز آلودی که بر نمایشنامه خود گذارده است، بسیار روان و بی تکلف، به روایت عواطف سرکوب شده ی، جوانی میپردازد که در عشق ورزیدن به دلارام خود چنان ناتوان شده است، که ناگزیر در بهار رابطه اش با دلارام، از ترس خزان رابطه، به آغوش زنی به نام بهار ... دیدن ادامه ›› پناه میبرد.
سعید تکرار پدر است، پدر عامل عواطف سرکوب شده و مانع اصلی دریافت عشق بی دریغ مادر است
و دلارام تکرار سایه، مادر سعید است، که برای دیده شدن، ناچار است به آغوش دیگری پناه برد.....
این رنج طاقت فرسا، در گفتمان سعید با روانشناس و عاشقی ناکارآمد، روایت می شود، که او نیز خود گرفتار سایه های خویش است.
توپهایی که دیوار صحنه رگتیچ را می لرزاند، نماد گوی هایی، گداخته است.
آری تمام شخصیتهای این نمایش، چون گویی گداخته، یا در آتش خشم از گذشته و یا در ترس از آینده، با سگ و خوک نفس خویش دست و پنجه نرم می کنند و سکوتی که زیر متن این اثر بیداد می کند، ناله های بی وقفه کودک درون شخصیت‌هایی است، که غنیمت دانستن دم را، طلب می کنند
غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد
درود بر شما ، خداروشکر که مورد پسند شما بود🙏🏼
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید